s2 ep6

556 54 21
                                    

جهان
هستی
چرخ و فلک بزرگی است که هیچگاه نمی ایستد
جهان برای جهنم طور دیگری چرخید

جوری که بهشت هم باور نمی‌کرد المپ شکست بخورد و فرمانروایی آن به لوسیفر برسد
زمانش رسیده بود
زمان فرمانروایی او
پادشاه جهنم و المپ
لوسیفر

______________________________________

سکوت
عطر گرم جهنم تو هوای المپ پر بود
تمام زمین سبز پوش جهان خدایان به رنگ خون شده بود
هیدیس بین گل هایی که با قطره های خون نقاشی شده بود راه می‌رفت و به سکوتی که حاکی از نبود خدایان بود پوزخند میزد

صدای میکاییل تو گوشش پیچید: این کار حماقت بود
هیدیس پوزخندی زد و گفت: بهشت برای جلوگیری از این حماقت چیکار کرد؟؟؟؟ ..... تماشا کرد

میکاییل با چشمای زیباش به هیدیس نگاه کرد و گفت:که اون موقع دوباره آتیش به جنگ دیگه رو روشن کنید؟؟؟ .... بهشت به دنبال ارامشه

هیدیس خندید
خنده ای از جنس سنگ
خنده ای که اگه سلاح بود به راحتی زخمی میکرد
حرفی نزد و به سمت قصر برادرش رفت

جایی که در تمام افسانه ها زبانزد بود اما زهری تو رگ های المپ بود که همه رو از درون کشته بود
آتنا
هیدیس
پرومتئوس

اما قبل از اینکه بازم قربانی بگیره ریشش زده شد

پله های طلایی که هنوز فریاد خدایان و درون خودشون داشتن زیر چکمه های سنگین هیدیس فتح میشدن
دیوار های مرمرین المپ از نگاه خدای دنیای مردگان به خود می لرزید

وارد تالار شد
تالاری پر از خاطرات تلخ
پر از غم

از پنجره بزرگ به حیاط نگاه کرد
همه شیاطین در نبود لوسیفر به هیدیس تعظیم کردن

با شکوه بود
ترسناک و دهشتناک
اما ......
برای هیدیس مثل خونه بود

هیدیس به شیاطین نگاه کرد و دستش و بالا برد و گفت: شما از این پس سربازان زئوس و خدمتگزاران المپ هستید ... باشد تا شایسته رفتار کنید

پلک کندی زد و همه چیز عوض شد
المپ دوباره می درخشید
خون ها پاک شده بود و گیاهان دوباره روییده بود

شیاطین در لباس های طلایی رنگ می درخشیدند
چهره ها شبیه افسانه ها شده بود نه مردی از جهنم

مردم جهنم حالا المپ نشین بودن
چرخ و فلک هستی اینجوری چرخیده بود

هیدیس با لبخند به المپ جدید نگاه میکرد و با حس گرمی که به گردنش خورد نفس عمیقی کشید موهای مرد و نوازش کرد و گفت: جونگ کوکم

جونگ کوک کمر ته رو که با کمربند جواهر نشان تزیین شده بود بغل کرد و گفت: عاشقتم تهیونگم

تهیونگ به سمتش چرخید و به زئوس جدید نگاه کرد

مردی با تاج طلایی و لباسی سفید
موهای مشکی رنگی که رو صورتش ریخته شده بود

Kookv Lucifer 666 [ Completed ]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora