- موهات -
چانیول عزیزم
فردا قراره موهای فرفری خوشگلتو بتراشی و من احساس میکنم قراره با تراشیدن هر رشته از موهات، رشته رشته مویرگای قلبم قطع شه.
مطمئنم که وقتی موهاتو کوتاه کنی هم بطرز نفس گیری خوشتیپی اما...
دستام دلتنگ میشن،
واسه نوازش کردن موهات.
واسه زمانایی که از زیر چتریات نگام میکردی و مظلومانه و کلافه، با لبایی آویزون ازم میخواستی موهاتو جمع کنم تا تمرکزتو موقع آهنگ سازی بهم نریزن.
و من تار تار موهاتو جمع میکردم و میبستم،
ولی سریع پشیمون میشدم!
با نبود چتریات، چشمات واضح تر از هر زمانِ دیگه ای تو دید بود و قلب من، توان این حجم از زیبایی و احساس رو نداشت.
امشب، زنگ صدای خنده هات موقع بستن موهات، صدای پس زمینه ی ذهن و روحم شده و انگشتای دستم درد میکنه. از همین الان خمار لمس موهات شده و بی قراری میکنه.
وقتی خبر سربازیتو بهم دادی، بهت لبخند زدم و با تایید کارت و جمله ی "منتظرت میمونم" نشون دادم که حالم خوبه.
اما حالا میخوام بهت بگم، که من امشب جوری تنهام که، خودِ تنهایی تنها نیست...
اینجا توی دفترم واقعیتو بهت میگم.
البته بهتره بگم دفترت. چون تک تک برگه هاش پر شده از تو.
اما حالم... انگار که نبودت، از همین الان داره ذره ذره ی وجودمو میبلعه. از همین الان دارم میمیرم از نبودت.
بدنم گز گز میکنه و قلبم انگار کمتر از همیشه میزنه.
روحم کدره و رنگای زندگیم همه پژمرده شدن.
آخه میدونی، تو رنگین کمونِ زندگی منی که بهش رنگ دادی...
همه جا برام زمستونه و من، تو اوج گرما هم سردمه.
ازم خواستی موقعِ کوتاه کردن موهات کنارت باشم، اما با بهانه ازش در رفتم.چون نمیتونستم تضمین کنم که یهو نپرم و موزرو از دست آرایشگر نگیرم و با گریه التماس نکنم که موهاتو نزنه.
امشب میخوام تا خود صبح در آغوشت بگیرم و ریه هامو به اندازه ی ۱۸ ماه نبودت، از اکسیژنت پر کنم.
موهات خوبه، بوی زندگی میده...امیدوارم دوسش داشته باشید💙
ووت فراموش نشه🦋☁️