৳ 𝙸'𝚖 𝚈𝚘𝚞𝚛𝚜

34 15 5
                                    

-من مالِ توأم-

چونه‌شو رو لبه ی کاناپه ای که یول گوشی به دست روش لم داده بود، به زاویه ای که به خوبی بهش دید داشته باشه تکیه داده بود. ناچارا اونم سرشو تو گوشیش فرو کرده بود و حینِ بازی، بطور نامحسوسی زیر نظرش گرفته بود. سکوتِ عجیب بینشون، آرامشِ بعد از طوفانی بود که مدت زیادی نبود که برقرار شده بود. بحث پر سروصدای چند دقیقه پیش، که چند هفته ای میشد سر یه موضوعِ تکراری، بارها و بارها اتفاق افتاده بود. حسادت و حساسیت یول رو استایلیستِ جدید، که توجه خاص و بیش از اندازه ای به پسرِ کوچیکتر داشت و به قول یول "نگاهِ شیفته و پر شهوتش" که از دیدِ بقیه هم پنهان نمونده بود، چند هفته ای میشد که آتیش جنجالشون شده بود. آب دهنشو قورت داد و نگاهِ دیگه ای به یول انداخت، ولی با دیدنِ محتویات موبایلش، نیشش تا کناره های گوشش باز شد. اما زیاد تو بی صدا نگه داشتنش موفق نبود و صدای ذوق کردن های ریز ریزش به گوشِ دوس پسرش رسید. ذوقی که با حرفِ یول به خنده ی بلندو پر نازی تبدیل شد.
+کوفت. بهت یاد ندادن سرتو بدونِ اجازه تو گوشی بقیه کردن کار زشتیه؟
لباشو تو دهانش کشید و با چشمای گربه ای، از لای چتری هاش زل زد بهش:
-اجازه هست منم ببینم؟
یول نگاهِ کوتاهی بهش انداخت و همونطور که سعی میکرد تو جلدِ سردِش بمونه سریع گفت:
+بیا.
هنوز صوت کامل از حنجره‌ش خارج نشده بود که گرمای بدنِ سو به پوستش تزریق شد. صورتِ کوچولوش که مثل یه گربه، اینبار بجای کاناپه، رو شونه‌ ی خودش جا گرفته بود.
با تظاهر به نارضایتی، سمتش چرخیدو نالید:
+چیه؟
دستِ سو، رو گونه‌ش قرار گرفت و حین نوازش کردن نگاه پر عشق و اطمینان بخشش رو بهش هدیه داد:
-تو که میدونی من به جز تو چشمم هیچکی رو نمیبینه، چرا با حساسیت بیش از حد جفتمونو اذیت میکنی؟
یول اومد در جوابش چیزی بگه که سو سریع تر اقدام کرد و انگشتاش ، بسرعت از روی گونه به دهانِش منتقل شد:
-تموم نشده حرفم. گوش کن. من عاشقتم و تمامم متعلق به توعه. و مطمئن باش هیچکس یا هیچ چیز نمیتونه اینو تغییر بده.
چشمهای پسرِ بزرگتر چند دقیقه ای بین تیله های مشکیش جابه‌جا شدن و بعد سرشو تکون داد. پایین اومدنِ دست سو و بوسه ی خیسِ و صدادارشون، اتفاقات بعدیِ اون لحظه رو رقم زدند. با جداشدنِ لبهاشون، سو نفسشو پیدا کرد و با شیطنت لب زد:
-خب رومئو، حالا یبار دیگه عکسایی که بی اجازه ازم گرفته بودی و داشتی مثل یه عاشق شکست خورده، اونطور با حسرت نگاهشون میکردی رو بهم نشون بده ببینم.
+هیییی تو گربه کوچولوی بدجنسسسسسس

امیدوارم دوسش داشته باشید☄️

𓁹𝑪𝒉𝒂𝒏𝒔𝒐𝒐𝒊𝒔𝒎 𝑰𝒎𝒂𝒈𝒊𝒏𝒂𝒕𝒊𝒐𝒏𝒔𓁹Where stories live. Discover now