-نمیتونم ازت چشم بردارم-
نگاهِ هیجان زدهش بین خواننده و تماشاگرا در گردش بود و ذوق زده، خودشو با ریتم آهنگ تکون میداد. عاشق باسکینگ های خیابونی بود و ممکن نبود موقعِ پیاده روی یکیشونو ببینه و بی تفاوت ازش رد بشه. مهم نبود چه برنامه ای داشتن، چون در هر صورت کشون کشون چانیولو دنبال خودش میبرد و مجبورش میکرد، تا آخر اجرا اونجا بمونن. البته که در آخر، دوس پسرش بیشتر از خودش هیجان زده میشد و حینِ بالا پایین پریدن، حسابی تشویقشون میکرد، حتی اگر اونا تنها کسایی بودند که اونجا بودند.
هفتمین آهنگ با صدای تشویقا تموم شد. با حرفِ خواننده، نگاهش سمتِ چان چرخید:
*ممنونم که توجهتونو بهمون دادید و تا آخر کنارمون موندید. اجرای امشبمونو با یه آهنگِ عاشقانه تموم میکنیم. امیدوارم این آهنگ واسه عاشق هایی که بهم رسیدن تکرارِ حسِ شیرین قلباشون، و واسه کسایی که هنوز فرصتشو پیدا نکردند، یه اعترافِ عاشقانه باشه.♪ تو واسه واقعی بودن زیادی خوبی
♪ نمیتونم چشم ازت بردارمنگاهِ چان هم سمتِ سو چرخید و چشمهاشون تلاقی پیدا کرد.
♪ دوست دارم عزیزم
♪ باورم کن وقتی میگمشدستِ چان شونه های سو رو در برگرفتن و به خودش نزدیکش کرد. هردو هیپنوتیزم نگاه شیفته ی همدیگه شده بودن و ثانیه به ثانیه فاصله ی صورتاشون به صفر نزدیک تر میشد.
♪ عشقِ زیبام
♪ حالا که پیدات کردم پیشم بمون
♪ و اجازه بده عاشقت باشمکوبشِ قلب ها،
لرزش خفیف بدن هاشون،
دستِ سو رو بازوی چان و دستِ چان قفل شده دورِ کمر ظریف سو،
و متن آهنگ که فورانِ لحظه ای احساساتشون رو رقم زده بود.
چیزی تا چفت شدن لب ها نمونده بود که ناگهان ذهنِ کیونگسو بهش تشر زد " ما وسطِ گنگنام ایستادیم و صدها نفر شاهدِ بوسه ی ما خواهند بود"
چشم هاش به سرعت باز شدن و دستشو روی سینه ی چان فشار داد و بینشون فاصله انداخت. چشمای مغمومِ چان، مشوشش کرد اما چاره ای نداشت.
-هی چان، دیوونه شدی؟ همه دارن نگاه میکنن. میخوای جلوی اینهم....
اما حرفش تو دهنش خفه شد. بوسه ی محکم و سریع چانیول که از بی حواسی کیونگسو استفاده کرده بود و روی لبش کاشته بود.
+اره من دیوونهمو اهمیتی به حرفِ بقیه نمیدم. چون نمیتونم ازت چشم بردارم. اگر هم کسی مشکلی داره بهتره بره به درک.
و دوباره لبهاشونو پیوند داد.امیدوارم دوسش داشته باشید🎸🎵