sɪᴅᴇ ᴠɪᴇᴡ 4_ʜᴇ ᴡᴀɴᴛs ᴍᴇ

438 32 7
                                    

چپتر فرعی ۴: اون منو میخواد

نکته : چپتر های فرعی یا side view قسمتی از فن فیکشنه که مربوط به کرکتر های اصلی نمیشه و صرفا اتفاقاتی درونشون جریان میوفته که بعد از زبون خوده کرکتر های اصلی هم بازگو میشه.البته اینجا با جزئیات بیشتره اتفاقات و ممکنه بهتر باشه اگه بخونید ولی باز هم اگه میخواید داستان و فقط از دید دراماینی بخونید ، این چپتر هارو نادیده بگیرید💗

❀❀❀❀

همیشه فکر میکرد آدم هایی که رفتن ، دیگه هیچوقت فرصتی برای برگشتن ندارن. اون ها فقط برای رفتن ساخته شدن، و اون انگار وجود داشت تا از دست دادنشون و تماشا کنه!

پشت پیانوی سیاه رنگ براق ایستاده بود.انگشت هاش به ارومی روی سطح لغزندش میرقصید و در انتها چند تا از کلید های سفید و میفشرد.

گوشه ایی از عمرش و به پای تماشا کردن ساعت و سرعت گذر زمان گذاشت ، در انتظار برگشتشون نشست تا فقط یک باره دیگه برای یک خداحافظی با اونها روبه رو بشه ، اما کسی که رفته دیگه برنمیگرده.

«زندگی بیرحم ترین معلم دنیاست.»

دلش برای شخصی که بازی های زندگی و به روش آشکار میکرد تنگ شده بود. دلتنگی باعث میشد ، ذره به ذره ی وجودش درون آتیشی که فقط زغال های داغش مونده تبدیل به خاکستر بشه.

گوشه ی لبش رو به دندون گرفت. بعد از تمام این سال ها، هنوزم صدای نواختنش توی گوشش میچرخید. هیچوقت جرات دوباره نشستن پشت اون کشتی بزرگ و نداشت. حتی اگه اون باز هم میخواست تا تنها قطعه ایی و که بلده بنوازه ، چه کسی بود که گوش بده ؟ چه کسی بود که این پیوند نهفته درون اون قطعه براش مهم باشه؟

صدای پسر بچه ایی ناشیانه توی گوشش اکو میشد، همون صدای پر از تمسخر اما این بار زنگ و بویی تازه داشت. احساساتی درونشون نحفته بود که با تمام وجودش لمسش میکرد: «این فقط برای من و تو ساخته شده. کل این دنیا رو حاضرم تقدیمش کنم به تو، فقط تو.»

به بیرون از پنجره خیره شد و اجازه داد خاطرات بار دیگه توی سرش بچرخه. زمزمه های کناره گوشش ، هنوزم نسیم ملایم و لابه لای موهاش احساس میکرد : « تو ماه منی. فقط ماله من»

به یاد اوردن ، مرور کردن و تصورش میتونست برای چند لحظه ی کوتاه به وجودش زندگی ببخشه.حداقل ارزو میکرد که این کارو بکنه.

«تا ابد هم ماه من میمونی .»

"Flash back in memories"

پسر بچه ایی با موهای مشکی و مرتب روی صندلی های درون محوطه نشسته بود. با دیدن اون بعد از مکثی از جاش بلند شد. با همون تمسخر همیشگی درون لحنش بلند اسمش رو فریاد زد:« ببین کی اینجاست ! یک بی عرضه که احتمالا دوباره تا سر حد مرگ کتک خورده .»

"𝐑𝐞𝐭𝐮𝐫𝐧"(+18)Where stories live. Discover now