_واقعا خسته ام....
_فکر کردی همه مثه تو ان از صبح تا شب رو تخت لش کنن؟
_دهنتو ببند عوضی!....
_خیل خب بگو کجا....باشه.
تنم انگار داشت از هم جدا میشد و یکی باید با نخ و سوزن بهم میدوختشون....این جین لعنتیم که .....تسلیم و خسته درو قفل کردم و راه کلوب رو پیش گرفتم.....اره واقعا تو کره زوج زیاده...یعنی هر عقب مونده ای رو میبینی یه دختر چسبیده به بازوش... اسمون قرمز بود.....یا قرار بود برف بیاد یا بارون....از ژانویه بدم میاد....بخاطر کریسمس....بخاطر سرما.. بخاطر اون...
از پله ها رفتم پایین که چشمام بخاطر نور بنفش و قرمز و حجوم دود، در معرض نابودی قرار گرفت....حدودا هفته ای یبار اونم به اصرار جین جمع میشدیم اینجا...(golden castle)اره مثلا....طلایی....اونم واسه جوونایی که گند خورده به زندگیشونو دنبال یه خوشگذرونی مزخرفن.....یکیشم خودم....
مست پخش استند چیرا شده بودن جین منو دید و برام دست تکون داد....
از بین جمعیت خزیدم و رفتم سمتشون...
×هی....یونگی....هوی....بیدار شو...کیم اومد! مردی؟
کاپشنمو دراوردمو کنارشون پشت کانتر نشستم.
_یه شات تکیلا.
دختره هرزه تا منو دید از هوصوک چشم برداشتو خم شد سمتم....سعی کرد با طرز نگاه کردنش اغوام کنه مثلا!! با جدیت نگاهش کردمو و دوباره حرفمو گفتم
_یه شات تکیلا.....مینا!
دختره یا لحن جدیم،دور شد و مشغول کارش شد
+احمق دختره داشت بهت پا میداد!
_هر هفته همینه!
هوصوک درحالیکه اب از دهنش بخاطر دخترای تو پیست رقص، آویزون شده بود، خم شد سمتم.
×تو ام هرهفته ردش میکنی!
صدای یونگی بزور به گوشم رسید، مست بود.
×ببینم تو نمیخوای یه حالی به خودت بدی
$دهنتو ببند مین....
×خودت دهنتو ببند مادرجنده...
£دوباره شروع کرد....
جین با تاسف سر تکون داد و شاتو رفت بالا. کارشون بود همیشه باهم جروبحث میکردن...
_اوضاعت با یونگ وو چطوره؟
×زنیکه هرزه....گاییدمش...
_معلومه که گاییدیش، پنج سالِ زنته ....
×بود....دیروز درخواست طلاقش اومد دم خونه....
_خوبه....خودشو نجات داد...
×فک کنم باید برم مثه تو هروئينی بشم.
_دهنتو ببند مین یونگی! اون برای سه سال پیش بود...حداقل من مثه تو هرز نمیپرم وقتی زن دارم!
×باشه تو راست میگی!
لیوانشو دوباره پر کرد و سر کشید.....این امشب میمرد....مزه تلخشو تو دهنم چرخوندمو قورت دادم....چهارتا مرد بدبخت که زندگی هرشب میکنتشون و فقط با مست کردن دردش بیحس میشه....
YOU ARE READING
*Mio caro»
Action«mio caro»»:«my dear»*«عزیزِ من» 🌑taekook💊🧷 «نمیدانم {بدونِ او} چطور وجود داشته باشم» «من عاشق یه هیولا شدم!.... خودمم یه هیولام!» «تو معتادی!!!» «با اون دستای آغشته به خونت، لمسم نکن!» «ایکاش فقط مثل بقیه آدما بودیم...» «زخم چاقوش هنوز روی...
