از موقع لمس اون لب ها به یه خلسه ی شیرین فرو رفته بود که میتونست قسم بخوره جدید ترین حس دنیارو داره تجربه میکنه.
لب پایین دخترو مکید و بدون اینکه فاصله لب هاشونو از بین ببره، آروم یونا رو به دیوار پشت سرش رسوند.
با همین کار کوچیک میتونست حس کنه که تسلط بیشتری روی اون بوسه داره و یونا هر لحظه عمیق تر شدنشو حس میکرد.
یونا مخالفتی نمیکرد. لمس های تنها مرد زندگیش لذتبخش ترین حس دنیا بود.
وقتی موقعیتشو درک کرد اون هم شروع به همراهیش کرد. طعم اون لب ها فراتر از تصورش بود و باعث میشد بفهمه هر چیزی که تا به حال اسمشو لذت گذاشته حالا در مقابل حسی که این بوسه بهش میده پوچ بوده.
ولی هنوز دلش راضی نمیشد.
خودشو لایق عشقی که جونگکوک لهش میداد نمیدونست. درسته که جونگکوک حرفشو باور کرد و حالا داره نشون میده که بخشیدتش اما عذابی که درون یونا بود یک لحظه هم تنهاش نمیگذاشت.
قطره اشکی از گوشه ی چشم های بستش چکید که از چشم جونگکوک دور نموند.
جونگکوک دستشو پشت کمر یونا برد با دست دیگش صورت یونا رو قاب کرد. لب هاشو با نارضایتی از لب های معشوقش فاصله داد و اون بوسه ی رویایی رو قطع کرد.
پیشونیشو به یونا تکیه داد و لب زد
-اذیتت کردم؟
یونا آروم سرشو به دو طرف تکون دادن و سوال جونگکوک رو رد کرد.
دلش نمیخواست گریه کنه اما موقعیتش اونقدر براش سخت بود که نتونه جلوی خودشو بگیرهقطره اشک روی گونه ی یونا رو پاک کرد و با صدایی که بی شباهت به زمزمه نبود ادامه داد
-چرا گریه میکنی؟
یونا مردمک های لرزونشو از صورت زیبای مرد رو به روش گرفت و پلک هاشو روی هم گذاشت
+تو منو بخشیدی اما من نمیتونم خودمو ببخشم... نباید با من باشی جونگکوک من برات خوب نبودم....
جونگکوک انگشت اشارشو روی لب های دختر گذاشت
-ششششش....
مهم اینه الان اینجایی... گذشته برای من هیچ اهمیتی نداره. من بیشتر از هر لحظه ای دوستت دارم یونا...بعد از تموم شدن جملش چشماشو بست و دوباره لب های یونا رو اسیر کرد.
به آرومی به لب بالایی یونا مک کوتاهی زد و سراغ پایینی رفت.
بوسه کوتاهی زد و مکید، دستشو پشت گردن دختر برد و با انگشت شصتش مشغول نوازش پشت گردن دختر شدبه آرومی زبون سرکشش رو بین لبهای یونا کشید. عطش و خواستن یونا هر لحظه بیشتر میشد و جونگکوک با هر بوسه ای که میزد، دختر رو به روش رو بی طاقت تر میکرد.
YOU ARE READING
APHRODITE
Fanfictionآفرودیت ، داستان ازدواج اجباری ای که باعث وصل شدن سرنوشت یونا و جونگکوک به هم میشه.ولی این اونقدرا هم ساده نیست.جونگکوک و یونا آدمایی نیستن که همه فکرشو میکنن... ژانر:عاشقانه،درام،اکشن وضعیت:تمام شده