ماموریت

2.3K 156 51
                                    

بعد از اون مکالمه ی آزار دهنده برگشته بود سر کارش
اما همش تو فکر این بود که برای نبودش باید چه دلیل قانع کننده ای بیاره
مینا بهش گفته بود که قراره جئون در این باره باهاش حرف بزنه .‌‌‌...
اصا باید چی میگفت ؟
میگفت نتونسته اون اتفاقا رو از ذهنش بیرون کنه و روش تاثیر منفی گذاشته ؟
اما هه را اصا دلش نمیخواست پیش جئون ضعیف یا خیلی سوسول باشه ...
پس چی میگفت ؟ میگفت براش کاری پیش اومده ؟
قطعا دلیل قانع کننده ای نبود پس جئون حتما ازش میپرسید " چه کاری ؟ "

وقتی تلفن رو میزش زنگ‌ خورد از فکر در اومد و جواب داد ...

هه را : منشی دفتر آقای جئون ، بفرمایید

؟ : وارث شرکت جونگیون هستم ... یه قرار ملاقات با آقای جئون دارم که خودشونم مطلع هستن قرار بود تایمشو امروز بگین

هه را : بله الان چک میکنم و میگم

برگه هایی که رو میز قرار داشتن و با منگه به هم چفت شده بودن گشت و بعد از پیدا کردن برگه ی مورد نظر ، برداشتش ورق زد ،
طبق اسم شرکت و قرار ملاقاتش در این روز نگاه کردو گفت

هه را : ساعت ۵ و نیم عصر ...

مرد با خداحافظی و تشکر تلفن رو قطع کرد
گوشیه تفلنو سر جاش برد و
طولی نکشید که تلفن دوباره زنگ خورد
این دفعه خود جئون بود که از داخل دفترش در حال تماس بود
هه را جواب دادو منتظر شد اول اون به حرف بیاد

جئون : یه نوشیدنیه سرد

وقتی قطع شد اون رو برای بار هزارم سر جاش برد
اون هیچ وقت نمیتونست به این جور تماس های جئون عادت کنه ...
اون مطمئن بود که اخرش باهم سر این‌ ماجرا بحثشون میشه و جونگکوک هه را رو پرت میکنه بیرون
با وارد شدنش به داخل آبدار خونه توجه اون پیر مرد رو جلب کرد

هه را : آجوشی یه نوشیدنیه سرد برای آقای جئون میخواستم ...

آجوشی : باشه دخترم یکم صبر کن

هه را مثل همیشه منتظر موند و با پاش رو زمین ضرب گرفت
کار های آهسته ی مرد رو برانداز میکردو حرس میخورد که ای کاش کمی سرعتشو بالا ببره .
بلاخره بعد مدت تقریبا کوتاهی سینسو از آون مرد سن بالا گرفت و یک راس رفت سمت دفتر جئون
مثل همیشه تقه ای به در انداختو وارد شد

جئون رو دید که در حال ماساژ دادن پیشونیش بودو به یک دستش عینکش رو گرفته بود
اون قیافه ی سرد و همیشه اخمو اصا براش خوشایند نبود
فقط باعث میشد روز هاش به روز های گندی تبدیل بشه و رو مود بدی بره
به هر حال جئون هر چی انرژی منفی بود رو تلقین میکرد

مرد که متوجه ی هه‌ را شده بود عینکشو گذاشت رو میز و حالت جدی ای گرفت
هه را سینی رو گذاشت رو میز و با تعظیمی راه بیرون رفتن رو در پیش گرفت
اما مثل همیشه این شخصیت بده ی زندگی بود که جلوشو میگرفت

seal of ownership |  jungkook ✔️Where stories live. Discover now