به خودش تو آیینه نگاه کرد .
حالا ظاهرش هیچ فرقی با یه "هزره" نداشت
هوفی کشید ، بار دیگه بغضشو قورت داد تا آرایش غلیظ اسموکیش خراب نشهانگشت های دستشو از هم فاصله داد رو به روی خودش گرفت و بهشون نگاه کرد
وحشتناک دستش میلرزید هر ثانیه ای که میگذشت استرسش بیشتر میشد
از اینکه چرا تصمیم گرفت اینجا استخدام بشه خودشم خبر نداشت
آهی کشیدو از اتاق اومد بیرون
خیلی سریع پله ها رو دوتا یکی ردو کردو از خونه هم زد بیرون
رو ایوان خونه ایستاد و مکثی کرد وقتی جیمین و جئون رو تو حیاط دید پله های ایوان رو هم رد کرد
همون بین جئون و جیمین توجهشون سمت دختر جلب شد
جونگکوک به بدنش نگاه خیره ای انداخت تا فقط معذبش کنه
وقتی با هه را بود افکار کثیفو لجنی به همراه پوز خند بدی سراغش میومد .از نظرش دخترک ؛ اونقدراهم نسبت به اونایی که قبلا خودش سید کرده خوش اندام نبود
جیمین هم نیم نگاهی به هه را انداخت ولی به ادامه ی حرفش با جونگکوک رسید
وقتی دختر پایین اومد کنارشون ایستاد و طوری که استرسش پنهان باشه گفتهه را : آماده ام
جیمین سری تکون دادو برگشت سمتش
وسایل مورد نیاز رو به دست دخترک سپردجیمین : خودت میدونی که باید باهاشون چی کار کنی
هه را سری تکون داد
جئون : برو تو ماشین
و مثل همیشه مجبور شد از حرف صاحب کارش اطاعت کنه
پس بدون کوچکترین حرفی به سمت ماشین قدم برداشت.جیمین : وقتی برگشتین باید بیای و اسناد و مدرک های زمین جانگ کیونگ سو رو چک کنی ، اونوقت میتونیم تصمیم بگیریم که افرادت بخرنش یا نه
مرد با جدیت سری تکون داد و همون طور که سیگارشو با فندک روشن میکرد رفت سمت ماشین
جئون : فردا میام شرکت ...
......
بعد از بیست دیقه نیم ساعت ماشینشون یکم اونور تر از یه کلاب خیلی بزرگو شلوغ از حرکت ایستاد
اول هه را از ماشین پیاده شد همون طور جیمین توضیح داده بودقبل از اینکه وارد کلاب شه رو به جئون گفت
هه را : اگر نتونم چی ؟ اگر بویی ببره ؟؟
جونگکوک برای بار هزارم که به خاطر این دختر عصبی میشد جایی در نزدیکیش موند و فکش رو بین انگشت های قدرتمندش فشرد
لحن تندو تیزش به هه را هشدار داد
جئون : قرار نیس اتفاق بدی بیوفته ! فقط کافیه چیزیو اشتباه انجام بدی ؛ اونوقت خودم میکشمت. حالام زود باش
فک دختر رو ول کرد
هه را نفس عمیق کشیدو دور شد
جئون هم از ایرپاد پیشرفته رو گوشش به جیمین گفت
YOU ARE READING
seal of ownership | jungkook ✔️
Fanfiction" پایان یافته" اون فقط یه دختر ساده بود که برای استخدام توی شرکتی به نام J.k ، درخواست داده بود غافل از اینکه اتفاقات دارکی درونش به وجود میادو افراد سردو ترسناکی داره که باعث میشه هر کسی مو به تنش سیخ شه همش تقصیر خودش بود که با پای خودش رفت تو ت...