مینجی : اون خیلی داغونو شکسته شده بود . کلی کبودی رو تنش داشت کلی زخم رو بدنش داشت ! اون تو بدترین حالت ممکن از خودش بود حتی نمیدونم چجوری اون جملات رو گفتم .
جونگکوک : امید وارم همه چی خیلی زود درست شه !
یونگی : باید از پسش بیای وگرنه ما میکشتیمت
جونگکوک : نمیتونم هه را رو هم از دست بدم !
مینجی : ما هم اینجاییم !
دستشو گذاشت رو شونه ی مرد و نگاه مطمئنی انداخت با اینکه تو دلش مطمئن نبود که آیا واقعا موفق میشن یا نه
اون به خوبی جیمینو میشناخت
یعنی فکر درستی بود که اینجوری هه را پس میگرفت ؟
اما مگه چاره ی دیگه ایم بود ؟...........
* از دید جونگکوک *
هوا تاریکه تاریک بود انگار دیگه حتی این هوا هم میدونست که هردومون تو بدترین شرایط هستیم
فکر کردمو فکر .
تنها چیزی که جلوی چشم هام بود هه را بود
هه را !
شیرین ترین بخش هر روزم و انگیزه ای برای بیدار شدن فردامبه سیگار تو دستم نگاه انداختم اما یادم اومد که تو ، جای سیگار روی لبم بوسه زدی و ازم خواستی دیگه نکشم
الان به بودنت نیاز دارم
الان میخوام کنارم باشی تا آرومم کنیتو افکار خودم غرق بودم که صدای مینجیو شنیدم
*از دید سوم شخص*
مینجی : این وقت شب هنوز بیداری ؟؟
مرد سرشو گرفت بالا و خیسیه صورتشو در اختیار چشم های مینجی قرار داد
مینجی : گریه کردی ؟؟..
مرد اخمی کرد و دستشو کشید به گونش
وقتی متوجه ی رد اشک شد تلخندی زدو گفتجئون : نه
مینجی : به هر حال اگرم گریه کرده باشی قرار نیست اتفاقی بیوفته ! همه نیاز دارن که گاهی اوقات ...
جئون حرفشو قطع کردو گفت
جونگکوک : اومدی پر حرفی کنی ؟
دختر کنارش صندلیای رو صاحب شد و خندید
مینجی : هنوز همون طور مغرورو عوضی ای هیچ کدومتون عوض نشدین ! نه تو و نه جیمین ! اون هنوز هم درد هاشو به یاد میاره توعم همین طور ! با این تفاوت که اون به همه چیت حسودی میکنه ! بعد از تمام اون اتفاقات بهت حسادت میکنه . حالاعم که تونستی با هه را زندگیتو کامل کنی میخواد ازت حقشو بگیره ، یعنی انتقام
جونگکوک : تمام بلاهایی که تو این چند سال سرش اوردم حقش بود حقش بود که اینطور خام بشه ،
مینجی : اونا جزئی از گذشته ان همین طور من . دیدن دوباره ات برام خوشایند نبود اما من با تمام وجودم هه را رو دوست دارمو اونو عین خواهرم میدونم اما اخرین باری که همو دیدیم مینمون خراب شد !
YOU ARE READING
seal of ownership | jungkook ✔️
Fanfiction" پایان یافته" اون فقط یه دختر ساده بود که برای استخدام توی شرکتی به نام J.k ، درخواست داده بود غافل از اینکه اتفاقات دارکی درونش به وجود میادو افراد سردو ترسناکی داره که باعث میشه هر کسی مو به تنش سیخ شه همش تقصیر خودش بود که با پای خودش رفت تو ت...