اون تنها درخواستش از این زندگی مستقل شدن و تشکیل خانواده دادن بود
یعنی چیز زیادی بود ؟
یعنی واقعا انقدر سخت بود که یه زندگی معمولیو ساده میخواست ؟
چرا از همون اول تولدش بد شانسیو بی چارگی بهش رو آورده بود ؟
نفس عمیق کشیدو با سردرد همیشگیش از خواب بیدار شد
دیشب بعد مدت ها اولین بار تو اتاقش تنها خوابیده بود
آهی کشیدو چشم هاشو مالوند
همونطور که رو تخت دراز کشیده بود پاهاشو تو شکمش جمع کرد
ای کاش میتونست یه بار دیگه که شده مادرشو ببینه و بعد از این خونه پاشو بزاره بیرون .بلاخره از تختش دل کندو پاشد ، باید یه چند دست لباس برای خودش جمع میکرد .
اون نمیخواست همین طوری جونگکوکو به عمون خدا ول کنه
اون مرد فقط یکم عصبی بود ، پس تو شرایط مناسب باید باهاش صحبت میکرد
نمیتونست اجازه بده جونگکوک اینا رو بریزه تو خودش از طرفیم میخواست از شر دل شوره ای که داشت خلاص شه .از خونه زد بیرون وقتی لباسای مورد نظرشو برداشت و لباسای کارشو پوشید
ماشینو روشن کردو پاشو رو گاز فشرد و ماشینو وارد خیابون اصلی کرد
حتی حوصله نداشت که کمر بندشو ببندهاین وسط فقط هه را بود که نمیتونست بفهمه جونگکوک به خاطر اونه که انقدر نگرانه
همه تحت فشار قرار بودن .دختر قربانیه جرم های جئون جونگکوک بود
اون یه قربانیه دیوونه ی عاشق بود
البته شد ! اون اینطوری نبود
هر چقدرم زندگیش گند بود ، نمیتونست انکار کنه که به وجود جونگکوک نیاز دارهماشینو تو پارکینگ شرکت پاک کردو بلاخره تقریبا بعد ده دیقه یه ربع ، رسیده بود
جز گوشیش بقیه ی وسایلشو تو ماشین گذاشت و سوار آسانسور شد
طبقه ی همیشگیو فشرد و منتظر موند تا در آسانسور باز شهاصا نفهمید که در کی باز شد
از آسانسور بیرون اومد و نیم نگاهی به مردی که داشت وارد آسانسور میشد انداخت که متوجه شد اون مرد بهش خیره شدهتوجهی نکردو سر میزش برگشت
اما یادش اومد که سوجیسو
( سکس پارتنر جئون ) ساعت چهار امروز با جونگکوک قرار ملاقات داره
میدونست که قرار ملاقتشون به خاطر اینکه جونگکوک قرار دادو فسق کنه
تقه ای به در زد و منتظر شد تا جونگکوک جواب بدهجونگکوک : بیا تو
درو باز کرد و با دیدن سرو وضع جونگکوک نفس صداداری کشید که بیشتر شبیه به آه درد ناک بود
بعد هم نگرانیشو به خاطر جئون پنهان کردو گفتهه را : کوک ، سوجیسو قرار ملاقات داره باهات ساعت چهار بعد از ظهر
جونگکوک سر تکون دادو با این کارش غیر مستقیم به هه را فهموند که میتونه بره
اما اون سر جاش موند و برای ثانیه ای به جئون خیره شدمرد سرشو گرفت بالا و گفت
جونگکوک : مشکلی پیش اومده عزیزم ؟
YOU ARE READING
seal of ownership | jungkook ✔️
Fanfiction" پایان یافته" اون فقط یه دختر ساده بود که برای استخدام توی شرکتی به نام J.k ، درخواست داده بود غافل از اینکه اتفاقات دارکی درونش به وجود میادو افراد سردو ترسناکی داره که باعث میشه هر کسی مو به تنش سیخ شه همش تقصیر خودش بود که با پای خودش رفت تو ت...