{Polaroid by Liam Payne 🎵}
ز: چته لویی؟ حرف بزن!
لویی عصبی حرکت ریتمیک پاش رو متوقف کرد و چشم غرهای به زین که برای بار سوم اون حرف رو به زبون میاورد، رفت.
-هیچ مرگیم نیست... میکشی بیرون؟
ز: اینو به یکی بگو که نشناستت نه منی که تعداد پوشک کثیف کردنای روزانهات تو بچگیتو یادمه.
لویی کلافه دستش رو تو موهاش فرو برد و اونا رو کمی کشید. دوباره و برای بار هزارم تو اون شب نگاهش به گوشهی بار کشیده شد و تصویر نحس اون روزش رو تماشا کرد. مثل چندبار اخیر با دیدن اون وضعیت عصبی تر شد و اینبار به جون لبهاش افتاد.
ز: لویی؟
لوبی که زین رو وسیلهی خوبی برای تخلیهی خشمش میدید عصبی بهش توپید.
-چته؟ دردت چیه؟
زین نیخشندی زد و گفت
-من که هیچیم نبست ولی درد تو فکر کنم لیامه!
لویی به سرعت اخمی کرد و تند تند بدون نگاه کردن به زین گفت
-کی همچین زری زده؟ من چیکار دوست دخترش دارم؟
ز: منم نگفتم باهاش کاری داری... اما انگار داری!
-خفه شو زین.
ز: لیام کلافهات کرده با بودن کنار دوست دخترش؟
لویی به سرعت اصلاح کرد.
-دوست دخترش نیست.
پوزخندی که روی لب زین بود و با پیشرفت مکالمه پررنگ تر میشد به شدت رو مخ لویی بود.
ز: اوهوم ولی چه فرقی میکنه؟
-معلوم هست چی میگی؟ خیلی فرق میکنه!!
ز: یعنی چون دوست دخترش نیست اخلاقت تخمی شده؟
-زین ببند دهنتو دو دقیقه.
ز: ببینم نکنه به دختره حسودی میکنی که اینجوری تو بغل لیام لم داده؟
لویی چشماشو گرد کرد و با تعجب گفت
-حسودی؟ خل شدی؟ من فقط واسه لیام ناراحتم. نمیبینی معذبه؟ این رو اعصابه که با کسی که قرار نمیذاری مجبور به انجام این نمایش باشی!
ز: باشه ولی داری حسودی میکنی...مثل سگ!
-خفه شو... چه مرگته تو امروز؟
ز: دارم تلاش میکنم ببخشمت
-منو ببخشی؟ چیکار کردم مگه؟
زین بیخیال شونه بالا انداخت و گفت
ز: فقط این دلیل که عاشق لیام شده باشی میتونه اینکه اونو به من ترجیح دادی و شب تولدت منو با کمال وقاحت کاشتی و پیچوندی توجیه کنه برای همین دارم تلاش میکنم احساساتتو برانگیخته کنم تا نکشمت!

ESTÁS LEYENDO
OFFSIDE {lilo} {Completed}
Fanfic-پین؟ آره خب اون درست یه درد تو کون نروعه عوضیه! بوک لایلو/لیلو میباشد. اگه وارد این جا میشین فقط باید بلیور باشید! ما هیچ لری و زیامی نمیشناسیم😔🔪 لیلو ریله :) ❤💙