دستش رو به نرمی روی لبش کشید و با زبون زدن بهش سعی کرد تپشهای مداوم قلبش رو به حالت عادی برگردونه.
ناخنش رو به کاغذ دیواری کشید و درحالی که نسبت به تکه شدن آینه بیاهمیت بود همونجا نشست.
_چه اتفاقی افتاد؟!
چشمهاش رو بست و هر ده انگشتش رو طبق عادت همیشگی به داخل موهاش فرستاد، بدون اینکه حرکتی به دستش بده تار هاش رو توی چنگ گرفت.
_نمیفهمم... اون چه غلطی کرد؟!
تنها کاری که انجام میداد، نفس کشیدن و آروم کردن خودش بود.
نباید یادش میرفت که تنها دو بارِ بیشتر فرصت نداره، و اگر اون بوسه و اتفاق شب قبلش رو در نظر میگرفت، متوجه میشد که تهیونگ قصد داره اون رو کنارِ خودش نگه داره.
احتمالا، این معما هیچ سر و تهی نداشت، و در آخر به هیچ چیز جز زندانی شدنش ختم نمیشد.
_نباید اینطوری باشه... نمیخوام بیشتر از این اینجا بمونم.
میخواست برگرده، به زندگی گذشتهاش حتی با وجود اینکه هرروز رو توی اتاقش مینشست و از خونه بیرون نمیرفت؛ اما حالا خسته شده بود، انقدر خسته و گرفته که احساس میکرد نفس کشیدن براش سخت ترین کار ممکنه.
_چیکار کنم؟
دستش رو خشن و عصبی به صورتش کشید، ناخنهاش روی پوستش رد قرمز به جا میذاشتن.
چیزی که بیشتر از همه باعث آزار دادنش میشد، نبودن و ناپدید شدن تهیونگ بود.
هربار که اون رو تک و تنها داخل این آپارتمان مخروبه رها میکرد.
شاید میترسید که جونگکوک از زیر زبونش حرف بکشه و بلکه بدتر، کنترلش رو از دست میداد!
_اون تا الان به من آسیب جسمی نرسونده، خیلی عجیبه؛ تهیونگ و رفتارهاش خیلی عجیبن...
نفسش رو پر صدا بیرون فرستاد و با احساس گرسنگی از جا بلند شد و خودش رو به آشپزخونه رسوند.
حوصلهی غذا درست کردن رو نداشت پس نودلی که همیشه از خوردنش لذت میبرد بهترین گزینهی بود.
باورش نمیشد این موقع، نزدیک طلوع آفتاب بهجای خوابیدن مشغول به همچین کاریه؛ واقعا مضحک بود!
با بیرون کشیدن قابلمه باعث شد دوتا از لیوانهای شیشهای درست روی زمین سقوط کنن و به چندین تکه نامسوای روی سرامیک پخش بشن.
_واقعا؟!
قابلمه رو داخل سینک پرت کرد، چون دیگه تصمیمی به خوردن نداشت.
_خودم جمعشون میکنم، تو برو عقب.
قبل از اینکه کامل خم بشه و تکههای شیشه رو برداره، با صدای ناگهانی تهیونگ از پشت سر، از جا پرید.
چرا همیشه مثل یک روح ظاهر میشد؟!

KAMU SEDANG MEMBACA
Cicada3301 | VKOOK
Fiksi Penggemar«کامل شده🔻» </ سیکادا 3301، مرموز ترین معمای تاریخ اینترنتی که توسط کاربر ناشناسی در صفحه وبسایت ناشناخته و اکانت توییتر به اشتراک گذاشته شد. معمایی که در ظاهر شاید یک سرگرمی ساده بود، اما همه چیز تنها به اینجا ختم نمیشد چرا که سیکادا رمز و راز فر...