Extra part🎄

221 41 5
                                    

-جونگکوک جورابارو بالای شومینه آویزون کردی؟
+آره
-پس بیا ستاره ی روی درخت رو هم بزار عزیزم

ستاره رو با لبخند از تهیونگ گرفت و با یه پرش رو هوا ایستاد و ستاره رو مرتب روی نوک درخت کاج بزرگ گوشه ی دیوار تنظیم کرد...

-خب..بزار ببینم چجوری شد

به سمت کلید چراغ ها رفت و تمام لامپ های روشن توی خونه رو خاموش کرد و بجاش با ریموت توی دستش چراغ های ریز پیچیده شده دور درخت رو روشن کرد...فضای خونه با نور آتیش نارنجی رنگ توی شومینه و ال ای دی های زرد رنگ دور درخت، گرم تر از همیشه به نظر می‌رسید و باعث میشد لبخندی روی لبش بنشینه...

+همونی که میخواستی شد!
-اره...دقیقا عین همونه!

دستهای بزرگ جونگکوک به دور شکمش پیچیده شد و هر دو به نقطه ای خیره شده بودند و خاطراتشون رو مرور میکردن...البته اگر میتونستن زیاد غرق شن!

-آههههههههه میکو پاچه ی شلوارمو نجو!

شلوارش رو از دهن سگ بیرون کشید و کمی ازش دور شد اما همچنان سگ سیاه به دنبالش میومد...

-جونگکوک این سگ زشتتو از من دور کن!
+عزیزم چطور دلت میاد به این کیوتی بگی زشت؟ میکو! بیا اینجا

سگ با زبون آویزون به سمت جونگکوک رفت و چونشو به دست صاحبش رسوند تا مورد نوازش قرار بگیره....

-همین مونده بود به یه سگ زشت حسودیم بشه!

لباشو کج کرد و به سمت آشپزخونه رفت...صدای تیک ماکروویو نشون دهنده ی آماده شدن کوکی های عزیزش بود...همونایی که براشون کلی زحمت کشیده بود و مادرش رو تمام وقت پای تلفن نگه داشته بود تا چیزی رو از قلم نندازه!

کوکی هارو با دقت توی ظرفی چید و ظرف رو روی میز ناهار خوری گذاشت تا بعدا با خوراکی ها به سالن پذیرایی ببره...ظرف های پر شده از ذرت بو داده، شکلات آب شده، مارشمالو، چیپس سیب زمینی و کوکی ها رو کنار هم قرار داد و به نوازش پهلوهاش توسط جونگکوک بی توجهی کرد...

+نگو که به میکو حسودیت میشه!
-بشه یا نشه، فرقی به حالم داره؟
+ته! تو خودت ازم خواستی که بیارمش خونه و ازش مراقبت کنم!
-اره گفتم چون داشت وسط خیابون تلف میشد!
+خب پس؟

به سمتش برگشت و دست به سینه شد....

-ولی نگفتم تمام توجهت رو به اون بدی!
+اون فقط یه سگه!
-و من کیم؟
+تو؟

دستش رو روی موهای فر شده ی تهیونگ کشید و بهمشون ریخت...

-پسر حسود خودمی!

با حرص دست جونگکوک و پس زد و کمی هولش داد...

-بیا جونگکوک...دقیقا با من عین اون سگ رفتار می‌کنی! من نمی‌خوام مثل اون رو سرم دست بکشی اینو بفهم!
+اوه!

Still Alive | KookvWhere stories live. Discover now