Part 2 - It doesn't feel like before 🔞

961 200 52
                                    

پارت دوم: حس قبلو نداره

Rất tiếc! Hình ảnh này không tuân theo hướng dẫn nội dung. Để tiếp tục đăng tải, vui lòng xóa hoặc tải lên một hình ảnh khác.

پارت دوم: حس قبلو نداره

= "آه... امممم..."

اخمی عمیق بین ابروهاش بود و چشماشو روی هم فشار میداد. به قدری لباشو زبون زده بود که بزاق دهنش به زیر لباشم رسیده بود.

- "لعنتی!... آه..."

بین حرکات نسبتا تند کمرش و حفره‌ی داغی که دور دیک شق کرده‌اش عقب و جلو میشد، لب زد‌.

= "ک.کوک... یواش‌تر! آههه..."

جونگکوک صدای شخصی که داشت دیکشو به سوراخش می‌کوبید رو می‌شنید اما نمیتونست خواسته‌شو اجرا کنه.

به طرز مزخرفی نیاز داشت به اوج برسه. حس میکرد هنوز اونقدری که نیازه تا آبش بیاد، تحریک نشده و این عصبیش میکرد.

به پشت پسری که داشت به فاکش میداد نگاه کرد. جوری که روی دستا و زانوهاش قرار گرفته بود و جونگکوک دیکشو تا آخر توش فرو کرده بود قاعدتا باید صحنه‌ی شدیدا سکسی‌ای میبود.

جونگکوکِ سال اولی با دیدن همچین صحنه‌ای و قرار گرفتن تو همچین پوزیشنی، به حدی تحریک میشد که حس میکرد دیکش ممکنه از جاش کنده بشه.
بله! ذهن اون همونقدری که فکر میکنین منحرف بود.
اما خب از یه پسر هجده نوزده ساله توقع دیگه‌ای نداشته باشین.

ولی حالا اوضاع یکم پیچیده بود. اون دوست داشت مثل قبل از سکس لذت ببره اما رفته رفته راضی کردن خودش و جونگکوک کوچولو _قطعا میدونین منظورم چیه_ سخت و سخت تر میشد.

حتی دیگه بحث جنسیت یا حتی یه سوراخ تنگ و خوب هم مطرح نبود. اکثر سکس‌پارتنرهاش هم خیلی خوب ساک میزدن، هم کون خوبی داشتن و هم تحت سلطه‌ی جونگکوک بودن و خواسته‌هاشو انجام میدادن.

پس بهش حق بدین که خودشم ندونه چرا علاقه‌ی وافرش به سکس داره به مرور کمتر میشه. مشکل از خودشه یا پارتنرهاش؟ اینم نمیدونه!

فقط انگار بیشتر از اینکه توی به اوج رسیدن مشکل داشته باشه، از لحاظ روحی دیگه براش راضی کننده نیست.

شاید عجیب باشه اما اون حتی مکان انجامشم بارها تغییر داده و توی پر ریسک‌ترین جاهایی که ممکن بوده گیر بیوفته هم سعی کرده سکس داشته باشه.

Linos | KookMinNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ