پارت نهم: بهت افتخار میکنم دارلینگ!
تصور کنین تا مدتهای طولانی یه کاری انجام میدادین و روش کنترل داشتین. حالا یکی پیدا بشه که بخواد اون کنترلو ازتون بگیره.
احتمالا حس مزخرفی بهتون دست میده نه؟!الان برای جونگکوک یه چیزی مشابه همین اتفاق افتاده با این فرق که پسرِ دانشجو از این از دست دادنِ کنترل، خوشش اومده بود.
وقتی لینوس با اون لحن محکم و شدیدا دستوری بهش گفت شلوارشو دربیاره و براش ساک بزنه، یه چیزی درون جونگکوک آشکار شد که تا قبل از این از وجودش خبر نداشت.
گفتیم که اون تقریبا بیشتر روشهای سکس کردن رو امتحان کرده بود تا این مشکل لعنتیِ ارضای روحیش رو بر طرف کنه.
اما درواقع نه همهی روشها رو!هیچوقت به ذهنش نرسیده بود زیر کنترل طرف مقابل سکس کنه. اون حتی باتم بودنو یک بار امتحان کرد ولی خیلی زود به این نتیجه رسید که مورد علاقش نیست.
اما حالا میدونست یه چیزی فرق داره. اون قرار نبود باتم باشه ولی قرار بود تحت کنترل باشه و دستور بشنوه. اون پسرِ الهه نما _چون هنوز نتونسته کامل بپذیره که اون واقعا الههس_ قرار بود بهش امر و نهی کنه و در عین حال اجازه بده جونگکوک به فاکش بده!
حالا هم پسر دانشجو روی زانوهاش بود و مثل یه پاپی حرف گوش کن به خواستهی لینوسو انجام داد و شلوارشو پایین کشید. وقتی نوبت باکسرش شد، قبلش پرسید: "مطمئنی برای بعدش انرژیای واست میمونه؟"
+ "این لطفتو میرسونه که برای بعدش به فکرمی، ولی فعلا کاری که بهت گفتمو بکن. و مطمئن شو که به بهترین شکل انجامش بدی!"
نه! واقعا جونگکوک توان مقابله در برابر اون لحن رو نداشت. حتی انقدر از این شخصیت لینوس خوشش اومده بود که فقط دلش میخواست هر چه زودتر به روش اون ببلعدش!
وقتی باکسر الهه رو پایین داد، حس تحسینش چند برابر شد. اون پسر همه چیزش بی نقص بود حتی اون دیک متوسط و خوش حالتش!
دست راستشو دور قسمت داخلی دیک لینوس حلقه کرد و تلاش کرد درحالی که خودش به دم و دستگاه پسر زل زده، زیر نگاه خیرهی لینوس آب نشه.
YOU ARE READING
Linos | KookMin
Fanfiction~ لینوس [کامل شده] - "اگه معجزه میشد و میتونستم فقط یه بار با اون الهه بخوابم، تا آخر عمرم عبادتش میکردم." جونگکوک اینو گفت اما هیچوقت فکر نمیکرد یه جملهی از سر شوخی، انقدر زندگیشو تغییر بده! ◇•◇ * لینوس: یکی از الهه های یونان باستان ◇•◇ کاپل: کوک...