![]()
¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra. *فلش بک
تو کافه نشسته بودم که تلفنم زنگ خورد. به اسمی که روش خودنمایی میکرد نگاه کردم.
هوووووف کی حوصله تورو داره؟
لیسا:چرا جواب نمیدی نکنه دوست دخترته؟
بهش نگاه کردم
جف:از کجا فهمیدی؟ خودشه اسمشم کینه!
بم بم خندید
بم بم:چرا انقدر پیگیرته؟ فک کردم خیلی واضح بهشون گفتی همه چیو!
جف:اگه فهمیدی ب منم بگو که چشه.
دوباره تلفنم زنگ خورد.
لیسا:وا خب جوابشو بده شاید کار ضروری داره.
گوشیو پرت کردم سمتش که رو هوا گرفتش.
جف:ناراحتی خودت جواب بده.
لیسا:الو سلام
بم بم گوشیو گرفت و گذاشت رو اسپیکر.
کین:فک کردم با برادرم تماس گرفتم!
لیسا و بم بم ریز خندیدن.
لیسا:نخواست جوابتو بده ولی من دلم نیومد بخاطر همین من برداشتم خون کین. کارتو بگو من بهش میگم.
خندم گرفت. چه لاسی میزنه لیسا با داداشم.
کین:بهش بگو امروز باید بریم خونه گان. تولد دخترشه حتما بیاد!!
جف:بگو نمیخواد بیاد.
آروم به لیسا گفتم.
لیسا:اوه، نمیخواد بیاد.
کین:جف ازت سوال نکردم بهت دستور دادم!!
جف و بم بم:اووووو
بم بم:هنوز خشنه
فک کنم کین صداشو از پشت تلفن شنید.
جف:کین خودت دردت نمیاد خانواده فرعی بهت بگه بیا توعم بری؟ رئیس آینده رو ببین اصن غرور نداره!
کین:خفه شو و کاری ک بهت گفتمو انجام بده.
جف:اگه میتونی مجبورم کن.
کین:یه کار نکن پاشم بیام اون دانشگاهو رو سرت خراب کنم.
جف:پاشو بیا. تنهام نیایا بادیگارداتو بیار که پشتشون قایم شی مخصوصا اونی که هرشب زیرشی.
میتونستم چهره عصبیشو حتی از پشت تلفنم ببینم.
لیسا:هی جف! خون کین نگران نباش میارمش خودمم میام.
بم بم:تو کجا خودتو دعوت میکنی؟
لیسا:خون کین منم بیام؟
کین:بیا اون حرومزاده رم بیار.
قط کرد.
با بم بم زدیم قدش.
بم بم:تو تقاص همه گناهاشی پسر.
خندیدم.
جف:میدونم.
بم بم:لیسا مگه نمیدونی امشب باید بریم ویلا؟
لیسا:اوه شت
جف:پ به نظرت برا چی میگم نه؟
لیسا:چون ازونا بدت میاد.
جف:خب اون ک دلیل اصلیه ولی وقتی کین زنگ میزنه یعنی کورن خواسته.
لیسا:جلو خودشم میگی کورن؟ -_-
بم بم:نه میگه بابایی. عشق باباشه ها.
لیسا:راس میگه ولی باباش همشونو دوس داره مخصوصا کین عزیزو.
بم بم:کین که خوشگل باباشه.
دگ بلند بلند خندیدم که توجه همه تو کافه بهمون جلب شد.
*همون لحظه وگاس،جی و تئو وارد کافه شدن و یه گوشه نشستن. وگاس چشمش به جف بود ولی جف هنوز ندیده بودتش.
جف:لیسا بیا کینو از راه به در کن هرچقدر پول بخوای بابتش بهت میدم.
لیسا:جدی؟چقدر میدی؟
بم بم:لیسا؟ واقعا میگی؟
لیسا:چرا که نه مگه کم کسیه؟
بم بم: جف کل خونه اشم به من بده حاضر نیستم یه کلام با اون برج زهرمار حرف بزنم!
لیسا:اوووو نه توروخدا. مثلا خیلی مشتاق دیدنته اونم.
بم بم:مشتاق دیدن توعم نیست والا دوست پسر داره نه؟
سرمو تکون دادم.
لیسا:ماشالا تنها نمیمونه ها هرروز با یکیه.
جف:اون که هیچی، یکیم هست فقط با اکسای کینه.
*وگاس فهمید که جف متوجه حضورش شده.*
لیسا:چرا؟
جف:چون دنبال پس مونده هاس!
بم بم:خفه شو بابا. هرکی هست معلومه تو تیمه توعه.
لیسا:تیم هیترای کین.
بم بم:جف سولو کار میکنه.
سه تایی خندیدیم.
جف:من تک پرم.
بم بم:اره بابا جوجه هه که هرروز استدیوعه منم!
لیسا:جوجه کیه؟
بم بم:اسمش چی بود؟
جف:پورچای.
لیسا:بیخیال بابا، جف؟ دوست پسر گرفتی؟
بم بم:شما سفر بودی نمیدونی، دگ نزدیک ۸ماهه.
لیسا:آره؟
جف:آره.
بم بم:ماهه دگ ۹ماه میشه وقت زاییمانه.
دوتایی خندیدن.
جف:هاهاها.
لیسا:اوووو حساسی روش؟
بم بم:حساس چیه شده پرستار بچه.
خوشم نمیاد جلو وگاس اینجوری درباره پورچای حرف بزنن ولی چاره ای نیست اگه بخوام همچنان حرصش بدم مجبورم.
لیسا:چندسالشه؟
جف:۱۸.
لیسا:چه کوچولوعههههه.
بم بم:گفتم که.
لیسا:برو بابا اونجور که تو گفتی فک کردم چقدر بچه است حالا-_-
بم بم:والا تا همین دو سال پیش عاقا فقط سن بالا بلند میکرد.
جف:بعد دیدن این تایپم عوض شد.
بم بم:نخیر تایپت عوض نشد دیدی زورگویی هات جواب نمیده رو اونا.
لیسا:کجا آشنا شدید؟
جف:اون بادیگارد درپیت کین هست...
لیسا:بیگ؟
جف:نه
لیسا:پیت؟
جف:نه
لیسا:آرم؟
جف:...
لیسا:پل؟
جف:...
لیسا:پورش؟
جف:اره همون
بم بم:لیسا آمار خونشونو بهتر از خودش داریا.
خندم گرفت. راس میگه لیسا آمار همه چیو داره.
لیسا:خبببب؟
جف:داداش پورشه.
بم بم:دوتا داداشا رفتن دوتا داداش دگ رو بلند کردن.
لیسا:بلند؟ مگه دوسش نداری؟
از جام بلند شدم.
جف:من فقط خودمو دوس دارم.
لیسا دستمو گرفتو مجبورم کرد باز بشینم.
بم بم:از آیدلا همین انتظارم میره دگ.
لیسا:یااا خودتم قیافه جفو داشتی خدا رو بنده نبودی!
بم بم:کم از جفم ندارم.
جف:قبول دارم. بعد از من تو میتونی لقب شاهزاده رو داشته باشی.
بم بم حسابی شاد شده بود.
لیسا:عههههههه پسر خوشگله که زدی لهش کردی عم اینجاس ک.

ESTÁS LEYENDO
impossible2
Fanfictionفصل دوم ایمپاسیبل(غیرممکن) دیگه بازنویسی ناول نیست و کاملا نوشته خودمه از شیپ وگاس کیم کاپل اول:بایبل جف، جف بایبل کاپل دوم:؟؟؟؟ اگه فصل اول رو نخوندی اول اونو بخون چون بهم مرتبطن=)