loser

266 44 16
                                    

سرم و به ماشین تکیه دادم و گذاشتم اشکام بریزه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

سرم و به ماشین تکیه دادم و گذاشتم اشکام بریزه

دلم میخواست با صدای بلند گریه کنم اما غرورم اجازه نمی‌داد جلوی جین هیونگ معلوم کنم چقدر داغونم

( چند ساعت قبل )

+ جیمین بیدار شو باید بریم

صدای جین هیونگ بود که بیدارم میکرد ، لحاف و بالا تر کشیدم و یکی از چشمام باز شد

من اصلا نفهمیده بودم جونگ کوک کی از پیشم رفته

+ هیونگ ؟ کوک کجاست

_ پاشو تو راه بهت توضیح میدم

سردرگم بلند شدم و بعد پوشیدن لباسم دم در ایستادم

متوجه شده بودم هیونگ به شدت پریشونه

+ چیشده ؟

نیم نگاهی بهم انداخت و کمد و باز کرد تا کفشامونو در بیاره
_ بپوش بریم

چشمام و بستم و گوشیم چک کردم

دلم میخواست به کوک زنگ بزنم دلم بدجور شور افتاده بود
توی پارکینگ بدون اینکه سوار شم کلافه ایستادم

+ هیونگ بگو چی شده داری حالم و بد میکنی

_ جونگ کوک و گرفتن ، صبح وقتی داشت وسایل صبحانه می‌خرید

چشمام گرد شد یعنی چی که گرفتن

+ یعنی چی هیونگ کی گرفته ؟

_ پلیس

پاهام سست شد

+ پلیس؟

مگه چیکار کرده بود که گرفتنش ، بغض شدیدا‌ گلوم و فشار میداد سوار ماشین شدم و نفس عمیق کشیدم

_ منم هنوز خبر ندارم دلیل اصلیش چیه ،‌ وکیل اطلاع داد که گرفتنش و احتمال زندان رفتنش خیلی زیاده

دستم و جلوی دهنم گرفتم ، انگار هنوز خواب بودم پس یه نیشگون ریز از وپام گرفتم تا اگر کابوسه زودتر بیدار شم اما نبود

( حال )

جلوی در خونمون ایستاد

+ هرچی شد خبرم کن لطفا ...

سر تکون داد ، پیاده شدم و مستقیم سمت خونه رفتم ، هرکاری میکردم نمی‌تونستم از پله ها بالا برم

loser Where stories live. Discover now