از حمام که بیرون اومد به سمت آشپزخونه رفت تا یه دونه بیکن خوک با تخم مرغ بخوره و سریع آماده بشه بره باشگاه ، اصلا دوست نداشت به عنوان مربی دیر کنه ، همونطور که داشت صبحونه اش رو میخورد یادش افتاد به اون خودشیفته نگفته که چه ساعتی بیاد ، پس گوشیش رو از روی میز برداشت و توی دستش گرفت تا به اون خودشیفته پیام بده.
بعد اینکه پیام دادنش به اون خودشیفته تموم شد ، نگاهش به شارژ گوشیش افتاد که داشت تموم میشد ، پوفی کرد و گوشی رو گذاشت توی شارژ و از روی صندلی بلند شد تا بره ساک لباس ورزشی و دستکش های بوکسش رو برداره و سریع آماده بشه.
تهیونگ
ساعت یازده و نیم شده بود و تهیونگ به لوکیشنی که جونگ کوک فرستاده بود رسیده بود.
داخل باشگاه رفت که یک نفر جلوش رو گرفت ، رو به مرد با لبخند محوی گفت : با آقای جئون جونگکوک قرار ملاقات داشتم .
مرد از جلوش کنار رفت و به داخل راهنماییش کرد و گفت : انتهای سالن آخرین رینگ ، رییس اونجا هستند
تهیونگ ممنونمی گفت و به اون سمت راه افتاد.
جونگ کوک رو دید که داشت به کیسه مشت میزد ، سریع ازش عکس گرفت و رفت توی توییترش تا اونجا ذوق خودشو خالی کنه.
ESTÁS LEYENDO
our purple love ( عشق بنفش ما )
Fanficتهیونگ برای انتقام از دوست پسر سابقش ، جونگکوک رو توی بار میبوسه! Couple : taekook Genre : smut , romantic, comedy, fluff , au Part : 14 WARNING : Nothing special