part 13 🔞

639 66 3
                                    

جونگکوک
زودتر از تهیونگ از خواب بیدار شد و تصمیم گرفت برای مرد صبحانه ی مفصلی درست کنه.
هواشناسی اعلام کرد بود که امشب هم باد و طوفان بدی میاد ولی جونگکوک خجالت میکشید باز هم پیش مرد باشه ، پس تصمیم داشت بعد از خوردن صبحانه به سمت خونه اش بره.
توی آشپزخونه رفت و مواد صبحانه ای که میخواست درست کنه رو از داخل یخچال برداشت.
صبحانه ای که درست کرده بود ترکیبی از نون تست و بیکن و تخم مرغ با شیرموز و شیر توت‌فرنگی بود.
وقتی کارش تموم شد ازشون عکس گرفت و داخل توییتر گذاشت.

وقتی کارش تموم شد ازشون عکس گرفت و داخل توییتر گذاشت

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

تهیونگ
چ

شماش رو تا نیمه باز کرد و دستش رو به جایی که جونگکوک خوابیده بود رسوند ، با جای خالیش چشماش رو کامل باز کرد و وقتی دید پسر کنارش نیست از روی تخت بلند شد و به سمت آشپزخونه رفت ، پسر رو ندید ولی صبحانه ای که براش درست کرده بود و نشست و با لذت خورد.
بعد از خوردن صبحانه اش گوشیش رو چک کرد که دید جونگکوک بهش پیام داده.

به جای اینکه جوابش رو توی چت بده بهش زنگ زد و کلی دعواش کرد که چرا رفته خونه اش توی این هوا و از پسر قول گرفت تا شب به خونه اش بره و پیشش باشه

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

به جای اینکه جوابش رو توی چت بده بهش زنگ زد و کلی دعواش کرد که چرا رفته خونه اش توی این هوا و از پسر قول گرفت تا شب به خونه اش بره و پیشش باشه.
بعد از تموم کردن صبحانه اش به سمت استودیو رفت تا روی موزیک جدیدش با یونگی کار کنه.
میخواست برای تولد جونگکوک براش آهنگ مخصوص خودشون رو بخونه پس باید حسابی روی موزیکش کار میکرد.

جونگکوک
همه ی غذاها رو آماده کرده بود و منتظر بود تا تهیونگ به خونه اش بیاد.
ساعت یازده شب شده بود و هنوز خبری از مرد نبود.
جونگکوک که نگران شده بود ، رفته توی صفحه چتشون و به مرد پیام داد.

our purple love ( عشق بنفش ما )Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora