part 5

666 75 2
                                    

تهیونگ
صبح ساعت نُه از خواب بیدار شده بود و میخواست از روی تخت بلند بشه که با دست های جونگکوک محاصره شد .
خواست دستاش رو از روی کمرش برداره که جونگکوک نوچی کرد و گفت : بازم بخواب ، من هنوز خوابم میاد.
تهیونگ به سمت جونگکوک چرخید و گفت : من کار دارم بچه ، باید برم سرکار ، همین الانش هم دو ساعت دیر کردم و این اولین باره که دیر شده.
جونگکوک یکی از چشماش رو باز کرد و گفت : خوب حالا که میگی دیر شده ، یه امروز رو سرکار نرو و بیا بریم بیرون ، بزار اون بِکسان فکر کنه من رو به کارت ترجیح میدی.
تهیونگ با خودش فکر کرد و گفت : ایده ی خوبیه ولی کلی کار سرم ریخته ، حداقل تا ناهار برم سر کار و برای ناهار بیام دنبالت بریم بیرون !
جونگکوک سریع گفت : نه بیرون نریم بزار من برات غذا درست کنم.
تهیونگ لبخندی زد و گفت : حتما ، خیلی وقته غذای خونگی نخوردم.
بعد از حرفش بلند شد و به سمت حمام رفت تا سریع یه دوش بگیره و آماده بشه.
ساعت نُه و نیم شده بود که به استودیو رسید ، یونگی‌ که زودتر اونجا بود گفت : چه عجب اومدی ، چیشده بود که اینقدر دیر اومدی ؟
تهیونگ لبخندی زد و گفت : با جونگکوک خواب موندیم‌.
یونگی با تعجب گفت : مگه شب پیشت خوابید ؟!
تهیونگ هم گفت : اره خوابید.
تهیونگ مودش رو عوض کرد و گفت : خوب این بحث رو ولش کن بریم سر ساخت موزیک جدیدمون.
یونگی گفت : باشه برو توی جایگاه وایستا تا من موزیک رو پلی کنم.
بعد از اینکه موزیک رو ساختن به ساعت گوشیش نگاه کرد . الان وقت ناهار بود و اون باید به خونه می‌رفت.
رو به یونگی کرد و گفت : من باید برم خونه ، کوک برام غذا درست کرده.
یونگی با تعجب گفت : باشه برو ، منم تا نیم ساعت دیگه کارم تموم میشه و میرم.
تهیونگ باشه ای گفت و به سمت خونه راه افتاد.
در رو با کلید باز کرد و وارد خونه شد که بوی غذا به بینیش خورد و بو کشید و بلند گفت : وای چه بوی خوبی میاد.
به سمت آشپزخونه رفت و جونگکوکی رو دید که داشت میز رو دیزاین میکرد.
از پشت بغلش کرد و جونگکوک که توی حس بود ترسید.
جونگکوک روش رو به سمت تهیونگ کرد و گفت : ترسوندیم ، کی اومدی؟
تهیونگ لبخندی زد و گفت : همین الان رسیدم‌.
جونگکوک آهانی گفت و تهیونگ رو به سمت صندلی میز آروم هل داد و رو بهش گفت : بشین الان غذا رو میارم.
تهیونگ روی صندلی نشست و به جونگکوک ضل زد و کاراش رو نگاه کرد.
بعد از چند دقیقه ی کوتاه جونگکوک ظرف غذا رو روی میز گذاشت و رو به روی تهیونگ نشست.

( غذایی که جونگکوک درست کرده بود 👇🏻 )

( غذایی که جونگکوک درست کرده بود 👇🏻 )

Oops! Bu görüntü içerik kurallarımıza uymuyor. Yayımlamaya devam etmek için görüntüyü kaldırmayı ya da başka bir görüntü yüklemeyi deneyin.
our purple love ( عشق بنفش ما )Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin