our purple love ( عشق بنفش ما )

part 11

تهیونگ
یونگی و جیمین از ماشین پیاده شدن و به اون دو کمک کردن تا وسایلشون رو صندوق عقب ماشین بزارن.
داخل ماشین نشستن که تهیونگ رو به یونگی گفت : هیونگ...من خونه نمیرم ، می‌خوام بیام پیش تو امشب.
یونگی و جیمین یه نگاه به هم دیگه کردن و پسر رو به تهیونگ گفت : امشب نمیشه ته...جایی کار دارم...فردا چطوره؟!
تهیونگ با ناراحتی گفت : باشه هیونگ!
بعد از نیم ساعت به خونه رسید و خودش رو روی مبل ولو کرد.
فکرش درگیر این رابطه بود ، امشب که نشد حرف بزنه ، پس فردا توی استودیو با یونگی باید صحبت کنه.
حال نداشت تا اتاق بره همونجا روی مبل چشماش رو بست و خوابش برد.

جونگکوک
یونگی آخرین نفر ؛ جونگکوک رو به خونه اش رسوند.
پسر سر کوچه اش از ماشین پیاده شد و بعد از اینکه از سوپری ، سفارش هایی که دکتر گفته بود رو خرید ، به سمت خونه اش رفت.
در خونه رو باز کرد و بعد از روشن کردن لامپ ها ، وسایل رو روی کانتر آشپزخونه گذاشت.
دستگاه آبمیوه گیری رو از کابینت بیرون آورد و مشغول درست کردن شیرموز و مخلفاتی که گرفته بود شد.
دکتر بهش توصیه کرده بود ؛ حداقل روزی دوتا کاسه ، معجون بخوره و خوب کیه که گوش نکنه.
از شیرموزی که درست کرده بود عکس گرفت و توی توییتر گذاشت.

تهیونگ
همون جور که روی مبل خوابش برده بود ، با صدای تیکی از گوشیش که نشون میداد ؛ کسی توی توییتر منشنش کرده ، بیدار شد.
گوشی رو از روی میز برداشت و وارد اَپ توییتر شد.
از طرف جونگکوک منشن شده بود.
پیامش رو دید و لبخندی زد.
از روی مبل بلند شد و به سمت بیرون از خونه رفت.
ماشین رو جلوی فروشگاه نگه داشت و ازش پیاده شد.
به سمت فروشنده رفت و گفت : سلام ، من یه کارتون شیرموز می‌خوام ؛ چقدر میشه ؟!
فروشنده بهش لبخندی زد و گفت : بیست و هشت هزار وون.
و بعد جعبه رو برای تهیونگ آورد.
تهیونگ هم سریع جعبه رو توی ماشین گذاشت و به سمت خونه رفت تا از جعبه ی باز شده ، عکس بگیره و داخل توییتر آپ کنه و واکنش جونگکوک رو ببینه.