+تو؟... کیم تهیونگ؟
_پارک..ج..جیمین؟
+ت..تو کیم وی بودی؟
جیمین داشت تمام تلاششو واسه بازیگری خوب به کار میگرفت و موفقم شده بود..چهره متعجب تهیونگ اینو ثابت میکرد
تهیونگ تقریبا با تیپ جیمین متوجه شده بود چیکارس..و واقعا نمیدونست اینکه پارک جیمینو...دوست صمیمی دوران دبیرستانشو....اونم دقیقا این جای کوفتی، به عنوان بادیگارد جئون جونگکوک میبینه، از بدشانسی زیادشه یا از خوشانسی...
جیمین ازونطرف ازینکه تهیونگ اینطوری تیکه پاره و داغونه حسابی ناراحت بود و اینکه کاری از دستش برنمیومد عصبانی ترش میکرد..
_جی..جیمینا..تو ای..نجا چی.کار م..یکنی؟
مهم نیست چقد تلاش میکرد..هر چقدرم سعی میکرد کلمات بریده بریده از دهنش بیرون میومد و تنها دلیلشم درد طاقت فرسای جای جای بدنش بود
جیمین رو زانوهاش مقابل پاهای تهیونگ نشست و موهای خیس از عرق پسرو با انگشتاش کنار زد و با لحن مهربونی گفت: ایگووو..ببین چه بلایی سرت آوردن...آه من چیکار کنممم
تهیونگ لبخندی کم جونی زد و سعی کرد پسرو ازین ناراحت تر نکنه
_ناراحت..نباش جیمین..این تقصی..ر اون..جئو...نه عوضیه
+متاسفم..
با شرمندگی لب زد و سرشو پایین انداخت
_تو چیزی..نمیدونستی...نارا..حت نب..اش
اون لحظه تهیونگ واسه اینکه پسر ناراحت نباشه گفت..ولی خب حقیقتم بود..جیمین که از قصد نمیومده بود تو دم و دستگاه جئون..کاملا اتفاقی با هم رو به رو شده بودن دیگه.نه؟
ولی با این حال با این حرف عذاب وجدان عمیقی به جون جیمین افتاد...
تهیونگ میخواست بیشتر با پسر حرف بزنه ولی حالا درد قفسه سینش از همه درداش پر رنگ تر شده بود..
نگاهی به سینی کنارش انداخت و وقتی قرصاشو توش دید نامحسوس نفس راحتی کشید و نگاهشو به جیمین که همچنان سرش پایین بود، داد.
_جیمی..نا میشه اون..قرصارو..بهم..بهم بدی؟
جیمین هول شده نگاهی به تهیونگ و بعد سینی کرد و گفت: اوه..باشه باشه
سریع قرصارو تو دهن تهیونگ گذاشتو پشت سرش بهش آب داد
ته قرصارو قورت داد و چندثانیه چشماشو رو هم فشار داد.چون فاک!
حتی ریه هاشم درد میکرد!
جیمین با یادآوری چیزی متفکر گفت: باید به آقای جئون بگم بیماری قلبی داری اونطوری شاید بهت راحت بگیره..
تهیونگ با صدای که سعی میکرد محکم و جدی باشه هشدار داد: نه..نباید...بهش بگ..ی باشه..جیمی..ن؟
متعجب بهش خیره شد تا تهیونگ دلیلشو بهش بگه و بنظر نگاه متعجبش کافی بود تا ته بفهمه دنبال توضیحه
YOU ARE READING
𝗢𝗻𝗲 𝗟𝗼𝗼𝗸 || "KOOKV"
Fanfiction_به نظر تو میشه قلب یخیِ یه نفرو آب کرد؟ +احتمالا اگه خیلی داغ و گرم باشی بتونی _شاید اگه یبار دیگه دیدمت رو آب کردنش فکر کنم... +ممکنه اونموقع منم رو اینکه اجازشو بهت بدم فکر کنم □○□○□○□○□○□ تهیونگ نمیدونست با کمک به نابودی یه آدم کله گنده،قراره وس...
