حالا دیگه بعد از اون اتفاقات، در سکوت تو کافه منتظر اومدن باریستا و گرفتن سفارششون بودن
بلخره پسری قد کوتاه با موهای صورتی جلوی میزشون اومد و با صدای لطیف و لبخندی پرسید: خوش اومدید.سفارشتون چیه آقایون؟
_شیر کاکائوی داغ
+قهوهی تلخ با کیک نوتلا
باریستا بعد از ثبت سفارش تعظیمی کرد و با گفتن "چشم" از جلوی چشمشون دور شد
_توعم کیک نوتلا دوست داری؟
+برا تو گرفدم
_ا.اوه..؟
شوکه به جئون خیره شد و تونست فقط همون کلمه رو به زبون بیاره..جونگکوک از کجا میدونست که تهیونگ عاشق کیک نوتلاست؟
جونگکوکم انگار متوجه نگاه سوالی تهیونگ شده باشه جواب داد: همیشه به آجوما میگی برات درست کنه
_آها..آره..
_تو چی؟ به غیر از اسلحه و خون و خونریزی و اینجیزا به چیا علاقه داری؟پوزخندی زد و چشمشو چرخوند...
تهیونگ چه فکری کرده بود؟ خیال میکرد نافِ جونگکوکو با خلاف و آدم کشی بریدن؟
جونگکوک بخاطر کارش مجبور بود انقدر سرد و با جذبه ظاهر شه..وگرنه سنگ که نبود کلا علایقی نداشته باشه!+همونطور که من متوجه علایقت میشم، توعم خودت متوجه شو. زیادی حوصله سربر میشه اگر خودم همشو لو بدم.
از نظر جونگکوک قشنگی رابطه به همین چیزا بود...
کشف چیز های جدید از عشقت!
رو به رو شدن با ساید های جدیدی ازش..
جونگکوکم نمیخواست در مورد سلیقه ها و علاقه های تهیونگ بپرسه.
شیرینیش اصلا به همین چیزا بود و کوک دوست نداشت لقمهی آماده رو تو دهن جفتشون بزاره.لحنش به وضوح بی حوصله بود و تهیونگ اونقدری باهوش بود که متوجه شه این بی حوصلگی ربطی به حرف خودش داره.چون تا قبلش تو ماشین اینطور نبود.
از طرفی..
حالا که فکر میکرد، هیچ چیزی در مورد جونگکوک نمیدونست.حتی کوچیک ترین چیز مثل خوراکی مورد علاقش!+چرا انقد موزیکای بیکلام دوست دادی؟
این یکی دیگه از چیزایی بود که از تهیونگ کشف کرده بود.تمام آهنگای تهیونگ تو موزیک پلیرش بیکلام بودن و جونگکوک میخواست پشت این علاقه رو ببینه.
و تهیونگ خب خیلی متعجب شد که جونگکوک چطور میدونه. ولی تصمیم گرفت در مقابل هر صحبتی که جونگکوک میکنه انقدر سوال نپرسه و الان فقط جواب بده.
_بنظر من خواننده برای موزیکِ اصلی مثل یه سد میمونه و نمیزاره موزیک خودشو نشون بده...بعضی موزیکا هستن که با همون سادگی و بیکلام بودنشون میتونن حالت رو خوب کنن و بنظرم آهنگ واقعی همونیه که بدون وجود یه خواننده میتونه بقیه رو جذب کنه.
و از طرفی بعضی وقتا کلمات نمیتونن حالمو توصیف کنن...موزیک بیکلام بهتر منو درک میکنه.
أنت تقرأ
𝗢𝗻𝗲 𝗟𝗼𝗼𝗸 || "KOOKV"
أدب الهواة_به نظر تو میشه قلب یخیِ یه نفرو آب کرد؟ +احتمالا اگه خیلی داغ و گرم باشی بتونی _شاید اگه یبار دیگه دیدمت رو آب کردنش فکر کنم... +ممکنه اونموقع منم رو اینکه اجازشو بهت بدم فکر کنم □○□○□○□○□○□ تهیونگ نمیدونست با کمک به نابودی یه آدم کله گنده،قراره وس...