پارتیِ اون شب خوش گذشت.گرچه از غرغرای تهیونگ راجب تیپش کم نشد ولی خب..اونم ته دلش به این زنگ تفریح نیاز داشت.
این چند وقت حسابی کار کرده بود و این برای کون گشادش ضرر داشت...و تنها دوای پاره شدگیش یکم مست کردن و رقصیدن با کوک وسط پیست رقص بود.
جالبه ولی جونگکوکم تا ناموص مست کرد.رقصید.گفت و خندید.و این مراحل قبلا احتملا براش قفل بودن.اما حالا؟ اینا صد درصد کمال همنشین بودن.
البته نباید اینو نادیده بگیریم که وقتی صبحش ته از خواب بیدار شد فهمید دوباره اون روی بی بخار جئون بیدار شده و دیشبش کاری نکردن، حسابی تو ذوقش خورد.تقریبا همه چیز روی روال بود و خوب میگذشت.البته نه تا موقعی که جین گیر داده بود که تهیونگ واسهی چکاب بره دکتر...میگفت خیلی وقته نرفته و این احتمالا واجبه و تهیونگ کسی نبود که بتونه منصرفش کنه
پس تهیونگ بعد ازینکه واسه چکاب رفت دکتر، برگشت شرکت.
وهنوز کتشو در نیاورده بود که موبایلش زنگ خورد._کوک؟
+ته..یادمه گفتی روش کارمو بهت یاد بدم.هوم؟
_خب؟
+بیا به آدرسی که میفرستم.
+مواظب خودت باش_ب.باشه..
با تعجب گوشیو قطع کرد و تو جیبش چپوند.خب اره..قبلا به کوک گفته بود یکم از راز موفقیت جذبهشو بهش آموزش بده. ولی الان یهو چرا؟
...........................
آدرس یه جایی بیرون از شهر توی یه سولهی متروکه بود که وقتی تهیونگ بعد از یک ساعت و خورده ای بهش رسید، شک کرد نکنه کوک میخواد اونجا سرشو بکنه زیر آب؟ که خب این نظریه وقتی که یادش اومد اون مرد دوست پسرشه که از قضا عاشقشم هست، منطفی شد.
درِ قدیمی و زنگ زده رو باز کرد و رفت داخل.تَهِ اون مکانِ مستطیل شکل یه چیزی مثل یه پذیرایی کوچیک بود. با کاناپه و میز. نورش از خورشیدی که از پنجره میتابید تامین میشد و و اطراف آدمایی که اونجا بودن رو دود احاطه کرده بود
و اون آدما کی بودن؟
اونایی که رو کاناپه بودن کوک و آدماش و اونایی که دست و پا بسته رو به روشون به زانو درومده بودن ناشناس.............................
با صدای پای کسی به پشت برگشت و تهیونگو که طبق معمول فوق العاده بنظر میرسید رو دید.
+اومدی کاریو..
_ام..اره..چه خبره؟
تهیونگ با اشارهی دست جونگکوک به کنارش رو کاناپه، سمت کاناپه رفت و نشست. نگاهشو به جونگکوک و بعد کلت توی دستش داد.
و شت.
جونگکوک زیادی جذاب نبود؟
با اون لباسای فاکیش و قیافهی ریلکسش..
اوه خدا..
YOU ARE READING
𝗢𝗻𝗲 𝗟𝗼𝗼𝗸 || "KOOKV"
Fanfiction_به نظر تو میشه قلب یخیِ یه نفرو آب کرد؟ +احتمالا اگه خیلی داغ و گرم باشی بتونی _شاید اگه یبار دیگه دیدمت رو آب کردنش فکر کنم... +ممکنه اونموقع منم رو اینکه اجازشو بهت بدم فکر کنم □○□○□○□○□○□ تهیونگ نمیدونست با کمک به نابودی یه آدم کله گنده،قراره وس...