[مشترک مورد نظر خاموش میباشد،لط-...]
سومین باری بود که به جونگکوک زنگ میزد و اپراتور این جمله رو تو صورتش میکوبید و یونگی خیلی درمونده بود...
ولی یه نکته مثبت در مورد یونگی وجود داشت و اون این بود که مدیریت بحران فوق العادهای داشت...
پس گوشی و تو جیبش انداخت و فورا رفت دنبال جیمین.اول تو اتاق کیمو گشت ولی اونجا نبود. پس رفت طبقه پایین تا پیداش کنه و بلخره تو آشپزخونه دیدش.در حالی که داشت غذا درست میکرد؟!...
این اولین باری بود که یونگی همچین چیزی میدید. اما الان موقعیت مناسبی نبود که اشتیاقشو نشون بده._جیمینا..
جیمین همونطوری که داشت توی قابلمه آب میریخت جواب داد. و بنظر متوجه لحن پر از استرس یونگی نشد.
+هوم..؟
_جیمینا منو ببین!
از بازوی جیمین گرفت و سمت خودش برش گردوند و جیمین بلخره تونست قیافهی درموندهی یونگیو ببینه
+چیشده یونگ؟
_جونگکوک..
+چی یونگی؟
یونگی کلافه بود..و این تو چهرش واضحا به چشم میخورد.
_جونگکوک بار بوده بهش حمله کردن..البته نجات پیدا کرد ولی الان وقتی بهش زنگ زدم..فک کنم تصادف کرد...یه صدایی اومد و بعدش دیگه گوشیش خاموش بود..
و بله....
این قیافهی جیمین چیزی بود که یونگی نمیخواست ببینه! جیمین توی مدیریت بحران صفر بود و تقریبا صد و هشتاد درجه مقابل یونگی قرار داشت و تا وقتی شوکه نمیشد و بعد اشک نمیریخت، به خودش نمیومد.
ولی الان نه! الان وقت این ریاکشن نبود...دو طرف صورتشو تو دستاش گرفت تا جیمین بهش نگاه کنه...
_جیمین..الان وقت شوکه شدن نیست عزیزم! جون جونگکوک ممکنه تو خطر باشه...تو باید ردشو بزنی..باشه؟ جیمین باشه؟
با صدای یونگی به خودش اومد و دستاشو از صورتش کنار زد
+اره اره...باید هیونگو پیدا کنیم..بریم..باید زود بریمگفت و سمت پله ها دوید و یونگیم بعد یه نفس عمیق دنبالش راه افتاد.
...........................
+سیگنالش خیلی ضعیفه..نکنه ردیابشو پیدا کردن انداخت دور؟
_چطور میخوان پیداش کنن چیمی؟ تو دندونشه ها!
درسته..هرکسی که عضو باند جئون بود محض اطمینان یه ردیاب تو دندونش داشت..حتی خود جونگکوک.
+اگه..اگه گیر پلیسا افتاده باشه؟..
با تردید گفت و لبشو گزید_اونجوری نجات دادنش راحت تر میشه..
YOU ARE READING
𝗢𝗻𝗲 𝗟𝗼𝗼𝗸 || "KOOKV"
Fanfiction_به نظر تو میشه قلب یخیِ یه نفرو آب کرد؟ +احتمالا اگه خیلی داغ و گرم باشی بتونی _شاید اگه یبار دیگه دیدمت رو آب کردنش فکر کنم... +ممکنه اونموقع منم رو اینکه اجازشو بهت بدم فکر کنم □○□○□○□○□○□ تهیونگ نمیدونست با کمک به نابودی یه آدم کله گنده،قراره وس...