•1854 - Europe•
خورشید پردهای از ابر دور خودش کشیده بود، آسمون به زمین نگاه نمیکرد و هوا به سردی و تیرگی خون گوزنی بود که بعد از شکار شدن تکهتکه میشه. حتی زمان هم قهرش گرفته بود و با اکراه میگذشت. همه کس، همه چیز در تلاش بودن تا به موجود مفلوکی که برای زندگی تقلا میکرد اهمیت ندن.- سالها خدمت کردم، قرنها مطیع بودم، از روز تولدم چشم روی همه چیز بستم و حرفی جز دستور نشنیدم. این حق من نیست!
کسی حرفهاش رو نشنید. آسمون کلماتش رو بلعید و باد صداش رو لا به لای برگ درختها قایم کرد. کلاغها با بدخلقی قار قار کردن و سنجابها دور بچههاشون چنبره زدن؛ کلمات اون مرد شوم بودن!
گلوش دیگه توان فریاد زدن نداشت، در سکوت اشک میریخت و بدنش رو مثل جنین انسان جمع کرده بود. بالهای خونی رو میدید که مثل تکهای گوشت کنارش افتاده بودن، به زودی غذای حشرات و روباهها میشدن. چه رقت انگیز!
دو زخم بزرگ و ترسناک روی کتفهاش کمکم خونشون رو از دست میدادن. نمیدونست خون بدن خودش تموم شده یا سرما زخمها رو منجمد کرده. در هر حال امیدوار بود این درد هرچه زودتر تموم بشه. بدن فاقد پوشش هر لحظه سردتر میشد.
واقعا؟ چنین پایان محقری نصیبش شده بود؟
- فقط یه فرصت...
***
- فرشتهی بافنده، فلیکس!
پسری نسبتا ریزجثه از بین جمعیت سفیدپوش قدم جلو گذاشت. چندین رشته کاموا از بالها و شونههاش به زمین میرسیدن. روبانهای ارغوانی که زندگیهایی در آستانهی پایان بودن و نخهای سرخ برای به هم دوختن قلبها. بیشترین رنگ سفید بود، نخهایی که سرنوشت زمینیها رو میبافت.
فرشتهی جوان در برابر هزاران چشم که از روی اون یک جفت بال نگاهش میکردن سر خم کرد.
- پیداش کن.
دو کلمه کافی بود. فلیکس هر چیزی که باید رو فهمیده بود و نمیخواست وقت بهشت رو بیشتر از اون بگیره.
فرشتهی بزرگ هم بلافاصله از اونجا رفت. کمکم هر کسی سر کارش برگشت؛ فرشتههای بافنده نخهاشون رو جمع کردن و رفتن، فرشتگان مرگ لیستهاشون رو از نو باز کردن تا به زمین برن و چند فرشته راه دروازهای رو در پیش گرفتن که چندین روح جوان پشتش به انتظار تولد نشسته بودن. فلیکس هم برای اولین بار قیچی و سوزنش رو کنار گذاشت و بال کبوتری که روی دستش نشسته بود رو باز کرد تا جزئیات مأموریتش رو از روش بخونه.
- مراقب خودت باش، فلیکس.
برنگشت تا چهرهی جیسو رو ببینه، صدای فرشتهی راهنماش رو اونقدر شنیده بود که تشخیصش بده.
YOU ARE READING
First slayer
Fanfictionرقص گناه و احساس، زیر نور افسانهها. • کاپل: هیونلیکس، کریسهو، چانمین ژانر: رمنس، فانتزی cover by: @HikarisHands