🌺 ch¹ 🌺

245 34 43
                                    

سلام به همگی🖐 حالتون چطوره؟
داستانه سفر در زمان کلیشه ای به نظر میرسه مگه نه؟.. ولی من و سوسو خواستیم این کلیشه رو به سبکِ خودمون ، و با سهبک بنویسیم.
راستی بعد از کریستال های پشتِ شیشه این دومین همکاریه من و سوسوئه ^^
موسیقیه داستانِ شکوفه هلو : Blossoms از Eric Chiryoku
امیدوارم تا پایانه داستان همراهمون بمونید :)

_________________________________________

ساعتِ ۸ صبح با خوابِ عجیبی که دید بیدار شد. گیج و سردرگم از خوابی که دیده بود از تخت بیرون رفت و بعد از شستن صورتش برای خودش نسکافه درست کرد.
ماگِ نوشیدنیش رو برداشت و به طرفِ پنجره بزرگِ آپارتمانش رفت. نورِ ملایمِ صبحگاهی به صورتش میتابید و لبخند رو مهمانه لبهاش میکرد.
به ساختمان های بلندِ شهرِ موردِ علاقه اش نگاه کرد و نفس عمیقی کشید. به عنوانِ یک باستان شناس که به خوبی با تحوله تمدن و تاریخ آشنایی داشت، عاشقِ زندگیه مدرنش توی سئول بود.
موبایلش زنگ خورد و اسم تمین رو صفحه ظاهر شد؛ تماس رو وصل کرد.

+سلام تمین..

_سلام بکهیون ، خواب که نبودی ها؟

از پنجره فاصله گرفت و روی مبلِ یاسی رنگ نشست؛ جرعه ای از نسکافه اش نوشید گفت:

+نه.. بگو چیشده؟

صدای شادابِ همکارش دوباره به گوشش رسید

_اول اینکه تولدت مبارک، دوم اینکه، یک شیء جدید پیدا شده که باید بیایی و بررسیش کنیم. لعنتی خیلی خاص و قشنگه!

بکهیون لبخندی به خاطره تبریک دوستش زد

+اول اینکه ممنون، دوم اینکه چی پیدا شده؟

_یک گردنبندِ یشم

بکهیون با عجله ای که به یکباره در وجودش شکل گرفت، از روی مبل بلند شد و به اتاقش رفت تا لباس هاش رو عوض کنه.

+تا نیم ساعت دیگه اونجام... راستی به دانشجو ها خبر دادی؟

_اره همه اینجا منتظرن، زود بیاااا

+اومدم...

بعد از پوشیدنه لباس هاش، نگاهی به ظاهره مرتبش توی آیینه انداخت و با برداشتنه سوئیچ ماشین از خونه بیرون زد.
به محضِ اینکه واردِ مرکز باستان شناسی شد تمین به همراهِ دانشجوها به طرفش رفتن و باهاش احوال پرسی کردن.

+خب.. گردنبند کجاست؟

_توی اتاقِ پژوهشه..

🌺🌺🌺

+خب دوستان.. این گردنبند از جنسِ یشم امپراتوره که قدمتش احتمالاً برمیگرده به هزار سال پیش. خیلی جالبه که قبلاً دستخط هایی پیدا شده که درش از چنین وسیله ای نام برده شده؛ و حتی توی بعضی از کتاب های تاریخی هم اسمش هست.. و خب ما خیلی خوشحالیم که تونستیم پیداش کنیم.

[ peach blossom ]Where stories live. Discover now