دخترای گلم 🗿🤌😂
میدونم که منتظر فیک جدید هستید و خب باید بگم که فعلا یه یه هفته ای زمان میبره چون بنده ی حقیر هیچچچ ایده ای برای شروعش ندارم و فعلا دارم فکرامو جمع میکنم
اینم به عنوان یه فراگمان یا تیزر در نظر بگیرین
گذاشتمش چون نمیخواستم از این شاخه به اون شاخه برای موضوع اصلی بپرم
الان حداقل میدونم چی میخوام و میشینم فکر میکنم
ایشالله از اخرای هفته آینده پارت گذاری شروع میشه ! 🌝🤍
خلاصه که اینم بگم که قسمت اصلی داستان که توی خلاصه نوشتمینی اینکه جونگکوک یه جایی داره راه میره ولی یکی که انسان معمولی نیست ( تهیونگ) داره بهش نگاه میکنه ایده ی زینب بود که طبق معمول افتاده به جون من تا فیک بنویسم
پس منم کمی به موضوع پر و بال دادم و خب تقدیمش میکنم به زینب که میدونم همیشه حمایتم میکنه ( زینب اگر اینو میخونی پررو نشو )خلاصه که وقتتونو نمیگیرم
حسابی منتظر باشید چون از نظر خودم قراره فیک جالب انگیزی بشه و برخلاف فیک پری طرد شده اصلا قرار نیست کیوت و صافت باشه 🤌🗿آره دیگه میدونم زیاد حرف زدم
ماچ بهتون
شاد و پیروز باشید فعلااااا خوداحافظظظ 🌝😂🤌#نویسنده
YOU ARE READING
black bell | ناقوس سیاه
Fanfiction( فصل اول ) جونگکوک نگاهی به کلیسا انداخت و سرشو بالاتر برد + ناقوس سیاه؟ تاحالا ندیده بودم یک ناقوس سیاه باشه ! ... اینجا میتونه یه لوکیشن بینظیر برا ضبط فیلم ترسناکا باشه ! شاید یه ویدیوی قنادی اینجا ضبط کردم ... پسر مو سیاه درحال مسخره بازی و ف...