_ part 20 _

1.7K 246 27
                                    

( این پارت کلا اسماته )

× ایندفعه خودتو بسپار به من و نگران هیچی نباش قند عسل .

جیمین هومی کشید و بینیشو روی پوست سفید یونگی کشید که باعث شد مرد خنده ی آرومی سر بده .

یونگی دستشو روی ستون فقرات پسر کوچکتر گذاشت و با صدای آرومی گفت :
×دوباره تلپورت میکنی یا بغلت کنم تا طبقه ی بالا توی اتاق ؟

جیمین همونطور که از بغل لذت می‌برد گفت :
~ نه دیگه خودت باید بغلم کنی ... یکم رمانتیک باش مرد !

یونگی دوباره خندید و درحالی که از جا بلند می‌شد دستشو زیر باسن پسر گذاشت تا از بغلش نیوفته اما با حس نرمی بیش از حد اون دو تیکه گوشت با تعجب گفت :
× یاااا ... اینهمه مدت این بوتی نرم و از من دریغ میکردی؟

جیمین با پررویی درحالی که پاهاشو دور کمر مرد بزرگتر حلقه میکرد گفت :
~ من دریغ میکردم ؟ یا تو زیادی مریم مقدس بودی که متوجهش نشدی؟

یونگی سرشو توی گردن پسر فرو کرد و با نفس عمیقی عطر گرم و شیرین پسر که بوی عسل میداد رو توی ریه هاش فرستاد ، و درحالی که سمت اتاق می‌رفت گفت :
× اشکالی نداره قند عسل ... عوضش امشب با تمام پیچ و خم بدنت آشنا میشم و قول میدم هیچوقت از یاد نبرمش ...

طولی نکشید که دو مرد به اتاق خواب رسیدن .
یونگی خیلی آروم جیمین رو روی تخت گذاشت و روی پسر خیمه زد و لب های پفکیشو به یک بوسه عاشقانه دعوت کرد
پسر کوچکتر یک هیچ سررشته ای توی معاشقه یا حتی بوسیدن نداشت و همینش یونگی رو جذب خودش می‌کرد!

یونگی به جیمین که چشماشو با ترس روی هم فشار میداد نگاه کرد
بوسه سبکی روی لباش زد و همون بوسه رو روی خط فکش ادامه داد
لب هاشو به لاله گوشش رسوند و زمزمه کرد :
× قند عسل قرار نشد بترسی دیگه

جیمین آروم چشماشو باز کرد
یونگی نگاهش رو بالا آورد و بهش نگاه کرد
× من قرار نیست بهت آسیب بزنم خب؟

جیمین آروم سر تکون داد و زمزمه وار گفت :
~ میترسم یونگ !

× من اینجام ...
و دوباره لب های پسر کوچکتر رو به بازی گرفت

یونگی دستش رو نوازش وار از،موهای مشکی رنگ جیمین تا بازوهاش و سینه و کمرش کشید که باعث شد پسر کوچکتر دهنش رو برای ناله کردن باز کنه که یونگی از فرصت استفاده کرد و زبونش رو توی دهن پسر فرستاد و جای جای دهنش رو مزه کرد

جیمین هم کم نیاورد و زبونش رو روی زبون یونگی کشید
یونگی که از این حرکت یهویی پسر به وجد اومده بود حین بوسه ابرویی بالا انداخت که اگر جیمین چشماش باز بود یه صحنه ی بشدت سکسی رو میدید

یونگی آروم دستش رو از زیر پیرهن پسر کوچکتر رد کرد و روی ناف پسر کشید و همونطور نوازش وار راه رو از روی خط وسط شکمش طی کرد تا به سینه هاش رسید و نیپل های سفت شده ی جیمین بیقرار رو به بازی گرفت که ناله ی پسر توی دهنش خفه شد

black bell | ناقوس سیاهWhere stories live. Discover now