جیمین بایاداوری اون شب . با بهت زدگی به یونگی نگاه کرد
و خب یونگی هر چیزی رو انتظار داشت جز اینکه پسر خونآشام بزنه زیر گریه !
اشک های جیمین یکی یکی صورتش رو خیس میکردند و روی بالشت می ریختن~ م... من.... هق .... متاسفم ... باور کن ... م ... من ... هق .... من هرزه نیستم .... یونگی ... هق ... ببخشید .... باور کن ....نمی فهمم... زیادی مست بودم .... من هرزه نیستم ...
یونگی بهت زده به جیمین که تقریبا داشت خودشو با گریه خفه میکرد نگاه کرد !
جیمین با تمام درد توی بدنش از جا بلند شد و در همون حین با گریه گفت :~ هق .... م ... من خودم ... میرم ... فقط .. لطفا از من ... متنفر نشو ... من ... من هرزه نیستم !
یونگی کلافه و متعجب دست جیمین و گرفت که باعث شد جیمین برهنه سمتش برگرده دستشو روی شونه های لخت پسر عسلیش که از شدت گریه میلرزید گذاشت
_ هی هی ... منظورت چیه چیم ؟! ... معلومه که تو هرزه نیستی عزیزم ... هر چیزی که دیشب اتفاق افتاده دو طرفه بوده قند عسل ... اصلا کی جرعت می کنه به عزیز من بگه هرزه ؟!
جیمین همچنان گریه میکرد اما نگاهش رنگ تعجب گرفته بود .
~ی ...یعنی چی ؟!
پسر عسلیش رو در آغوش کشید و با لبخند گفت :
_ یعنی هر چی که بین ما پیش اومده هم خواسته من بوده هم تو و من میدونم که تو هرزه نیستی قند عسل !
جیمین با بهت زدگی دستاش و دور کمر پسر بزرگتر حلقه کرد . انگار میخواست باور کنه که هنوز خواب نیست!
با من من گفت :
~ پس ... یعنی ... یعنی ما ... من و تو ...
_ اره ... اره ما
جیمین ذوق داشت ؟! البته !
به یاد نمی آورد آخرین بار کی انقدر خوشحال بود
دیگه گریه نمیکرد فقط با تعجب و خوشحالی چشماش رو بسته بود و عطر تن یونگی رو نفس میکشید!یونگی یهویی کمی از جیمین فاصله گرفت و با نگرانی گفت :
_ راستی درد نداری ؟! لعنت به من ... چرا سرپا واستادی ؟! کمرت درد نمی کنه
~ ها؟! ... کمر؟!
انگار تازه از خلسه بیرون آومده بود و درد زیاد کمرش رو یادش اومد صورتش جمع شد اما گفت :
~ نه نه خوبم
یونگی اخمی کرد و در حالی که کمک میکرد به سمت حمام بره غرغر کرد :
_ دروغ نگو بچه ... تو اولین بارت بود
جیمین وسط راه خشک شد
~م ... من ... من اولین بارم نبود!
خیلی آروم گفت در حدی که اگر یونگی کنارش نبود صداشو نمیشنید
_ و کی اینو میگه ؟!
YOU ARE READING
black bell | ناقوس سیاه
Fanfiction( فصل اول ) جونگکوک نگاهی به کلیسا انداخت و سرشو بالاتر برد + ناقوس سیاه؟ تاحالا ندیده بودم یک ناقوس سیاه باشه ! ... اینجا میتونه یه لوکیشن بینظیر برا ضبط فیلم ترسناکا باشه ! شاید یه ویدیوی قنادی اینجا ضبط کردم ... پسر مو سیاه درحال مسخره بازی و ف...