من چون با اون داستان قبلی پرو شدم
با اجازه یکی دیگه هم مینویسم
و اون ایدهی تو ذهنمو با واژه ها اینجا اشتراک گذاری میکنم
باشد که شما هم خوشتون بیاد😅واتپد یه مقدار زیادی برای آپلود عکس اذیتم میکنه اگه خواستید بیایید توی کانال اونجا عکس و اینا میذارم
https://t.me/mario_id
YOU ARE READING
be reunited with somebody
Fanfictionتوی خلاصه نویسی اصلاً خوب نیستم ولی دلم نمیاد اینجا خالی بمونه پس؛ تهیونگ به عنوان یهمعلم وارد روستا میشه تا به بچه ها درس بده و جین یکی از شاگرداس ولی برای دانش آموز ابتدایی بودن یکم سنش بالاست