با خودت که درگیری، از همه طلبکاری

139 34 45
                                    

دو پسر روی نیمکت پارک کنار هم نشسته بودن
جین از بستنی خودش میخورد و بستنی جیمین رو جلوش گرفته بود
جیمین هم مدادشو روی کاغذ میرقصوند
طرح توی ذهنشو روی برگه پیاده میکرد و هرازچندگاهی زبونی به بستنی تو دست جین میکشید

"بس..بستنیت داره آ..آ‌‌ب میشه"
جیمین نگاهشو از طرحش گرفت و مداد رو گوشه تخته شاسیش نگه داشت
بستنیشو از جین گرفت
"هنوز گفتار درمانی میری؟"
جین سرش رو برای تایید تکون داد
"حرف زدنت خیلی بهتر شده"
"مع..معلمم همینو می..میگه"

جیمین سرشو خیلی ملایم بالا و پایین کرد و مشغول بستنیش شد
نگاهش از گوشه چشمش به طرحش افتاد
همیشه شیرینی مغزشو به کار مینداخت
لیسی به بستنی زد و نگاه اجمالی به جین انداخت

یکی از اون لبخند های گنده و گول‌زنک که چشماشو تقریباً ناپدید میکرد زد و به جین خیره موند
"چی ش..شده?!"
جین متعجب از این لبخند زیادی بزرگ بود
جیمین همیشه بهش لبخند میزد اما با این وسعت؟؟؟

پسر کمی خودشو جمع کرد و در جواب گفت:
"یه‌کوچولو پاشو وایستا"
جین ایستاد
"یه کوچولو بچرخ"
جین چرخید
"یه‌کوچولو لباستو بده بالا"
جین با نگاه مشکوکی به جیمین خیره شد
"نه ببین اونجور که فکر میکنی نیست فقط لباست گشاده و من نمیتونم دقیقاً بدونم چی به چیه"

جین دستشو به لبه ی هودیش گرفت تا بالا ببردش
جین زیادی حرف گوش کن بود و اگر به کسی اعتماد داشت هرکاری اون میگفت رو میکرد
شاید باگ خلقت بود
شاید باگ اخلاقی

ولی قبل بالا دادن لباس دستی روی دستش قرار گرفت و پشت بندش صدای یونگی توی گوشش پیچید:
"چیز خاصی رو از دست ندادی اون زیر خبری نیست توام احتیاج نداری بدونی چی به چیه پس ازش سواستفاده نکن"

جیمین با اخم بهش خیره شد و جواب داد:
"به تو چه آخه اصلاً چی میگی اینجا مکان عمومیه چه سواستفاده ای ازش بکنم؟"
"اینکه میخوای بدنشو دید بزنی"
یک ضربه بی‌جون حواله پس گردن جین کرد و ادامه داد:
"و این احمق لباسشو برات میکشه بالا که راحت تر باشی مکان عمومی و خصوصی نداره"

جیمین سری تکون داد و پوفی کشید
از اولین برخوردش با یونگی احساس میکرد که اون پسر چقدر ناسازگاره
اجازه بدید کمی برگردیم عقب تا اولین دیدار با شکوه این دوعزیز رو باهم تماشاگر باشیم

بازیکن شماه یک پارک جیمین دوان دوان به سمت خونه راهی بود
پاهاش توی گودال های آب میرفت و همراه با شلپ شلپ آب ها رو راهی درو دیوار و صد البته صورت یونگی که پشت سرش بود میکرد

بازیکن شماره دو مین یونگی سعی کرد از جیمین فاصله بگیره ولی وقتی خودشو کنار کشید اینبار بازهم آب ها اون رو مورد عنایت قرار میداد اما از جهتی متفاوت
قدم هاشو تند کرد و جلوی پسر قرار گرفت
و قدم هاشو از سر گرفت

be reunited with somebodyWhere stories live. Discover now