فرشته‌ای در لباس شیطان!

130 32 27
                                    

جیمین طرحشو طبق اندازه های جین دوخته بود
پارچه حریر مشکی
اولین بار که این طرحو کشید توی ذهنش سفید بود ولی اون مال موقعی بود که میخواست از یه‌فرد با اندام ورزیده و پوست تیره‌تر به عنوان مدل استفاده کنه

ولی بعد از کشیدن طرح و دیدن جین نظرش عوض شد
بنظرش پوست سفید، اندام ظریف و شونه های پهن جین انتخاب جالبی برای طرحش بود
اینکه درعین حال
هم شکننده بنظر میرسید هم قوی
هم آسیب دیده هم امن

تضاد جالبی که با اندامش داشت
و تضادی که جیمین تصمیم گرفته بود با اختلاف رنگ ایجاد کنه
البته میخواست از رنگ‌های دیگه کمک بگیره اما متاسفانه حدس اون آجوشی درباره کوررنگیش درست بود

وقتی رفته بود دکتر ازش سوال شده بود با مواد کار کرده و جیمین یاد روزی افتاد که تصمیم گرفت برای رسیدن به رنگ دلخواه توی آزمایشگاه دانشکده مواد رو با هم ترکیب کنه و روی پارچه مورد نظرش امتحان کنه

دکتر گفته بود باید یه مدت مراقب چشماش باشه
از عینک و قطره هایی که بهش داده بود استفاده کنه
ولی بازم باید بعد از این دوره بره تا ببینن میشه کاری کرد یا نه

پسر تا مدتی افسرده بود اما عشقش به لباس و دیزاین فراتر از اون بود که یک طیف رنگ محدودش کنه بنابراین اون قرمز لعنتی رو توی خاطراتش نگه داشت
طرح خون آلودش رو جایی دفن کرد و یک طرح با رنگ خنثی رو جایگزین کرد

اولین بار وقتی این طرح به ذهنش رسید که نظرش به دستای اون آجوشی جلب شد و بنظرش پوست تتو خورده و تیره اون مرد زیر این لباس جلوه دیگه ای به لباسش میداد

طرح رو کشید و تو فکر پیدا کردن یک فرد با رنگ پوست و اندام جونگ‌کوک بود
تا اینکه اون روز توی پارک نظرش به جین جلب شد
و چون فرد خاصش رو پیدا نکرده بود با تغییرات توی ذهنش تصمیم گرفت لباس فرشته و شیطان رو عوض کنه

امروز قرار بود لباس رو به جین بده تا به عنوان مدلش بپوشه و از هیونگش نظر بپرسه
برادرش از بچگی همیشه پای شوی لباسش مینشست و تشویقش میکرد
بهش انگیزه برای ادامه دادن میداد

حتی وقتی بقیه کارشو دخترونه میدونستن و بچه های محله باهاش بازی نمیکردن و بهش میگفتن با دخترا بازی کنه
اون بهش گفته بود:
"چه اشکالی داره اگه دوست داری بازی کنی با من بازی کن، اگه بازیای جمعی دوست داری با دخترا بازی کن دختر و پسر فرقی ندارن"

"جین باید یکی از شونه هات بیرون باشه هی سعی نکن لباسو بکشی روش"
"آ..آخه افتاده"
"باید بیوفته چون مدلش شله نظرت چیه جای اینکار پودر قرمز رو از بین رنگا بهم بدی"
جین پودر رو بهش داد

جیمین براشی رو به پودر آغشته کرد و بعد روی شونه بیرون مونده جین کشید ولی خنده جین باعث توفقش شد
جیمین که بی‌دلیل با خنده های جین خنده اش گرفته بود با همون لحن قاطی با خنده گفت:
"اگه هی بخندی که نمیشه"
"ب..ب.بخشید جیمین سعی می..میکنم ولی آ..آخه قل..قل.قلکم میگیره"

be reunited with somebodyDonde viven las historias. Descúbrelo ahora