Revenge❤️‍🔥

130 12 0
                                    

با قدم های محکم توی سالن ورزش حرکت می‌کرد.
همه چشم هاروی صورتش فوکوس بودن.
پورخند ریزی زد.
دستی توی موهای قهوه ایش برد و بهم شون ریخت.
صدای دخترا روی مخش بود.
به سمت تیمشون رفت.
یونسوک با دیدنش به سمتش حرکت کرد.
"_دیر اومدی ویکتور"
با صدای زمختش لب زد.
"_کار دا......"
با دیدن دو تا چشم خمار حرفش توی دهانش موند.
در حال صحبت بااون پسره ی رو مخ سونهان بود.
پسرک با دیدن نگاه های خیره،دست از حرف زدن برداشت.
چشمای وحشی شبش،نشانه از خشمش بود.
پوزخند کمرنگی زد.
سونهان با دیدن پوزخند پسر رو به روش پرسید:
"_چیزی شده ایدن؟"
به دوست صمیمیش نگاهی انداخت و لب زد:
"_من میرم پیش وی"
سونهان نفسشو با حرص بیرون داد.
ایدن بدون توجه به سونهان،با قدم های بلندش به سمت ویکتور حرکت کرد.
پوزخند پسر پر رنگ تر شد.
یونسوک را کنار زد.
"_ایدن؟"
نزدیکش شد و یقشو گرفت و نزدیک خودش کرد.
"_وی"
فضای بینشون متشنج شده بود.
ویکتور دست های داغش رو روی دست های سرد ایدن گذاشت.
"_بهتره یقم رو ول کنی پارک جی-مین"
ایدن پوزخندی زد.
"_و اگه نکنم؟"
سرشو نزدیک تر برد.
گونه هاش به رنگ قرمز در اومده بودن.
توی صورتش غرید.
"_اتفاق بدی می افته"
"_پسرا"
با صدای آقای هانگ،دست ایدن از روی یقه ویکتور برداشت و قدم هاشو به سمت مربی حرکت داد.
یاد آوری گونه های قرمزش باعث لبخند همراه به پوزخندش می‌شد.
"_داری وحشی میشی کیم ایدن"
و با قدم های محکم به سمت مربی حرکت کرد و کنار جینا،دختری که چند بار می‌خواست تحریکش کنه ایستاد.
منتظر واکنش اون پسرک بود.
ایدن نگاهی به ویکتور انداخت و با دیدنش کنار دختری که ازش متنفر بود.
دستشو مشت کرد و لب زیرنش رو گزید.
زیر لب اروم غرید.
"_لعنت بهت کیم"
تهیونگ لبخند پوزخند داری زد و دستشو روی شونه جینا حلقه کرد‌.
جینا با حرکت ویکتور لبخند قشنگی زد و کمر ویکتور رو گرفت.
خواست سمتش حرکت کنه که با صدای آقای هانگ سرجاش ایستاد و رگبار فحشی زیر لب به آقای وانگ و ویکتور و اون دختره نثار کرد.
"_تیمی که در حال حاضر قراره امروز با شما مسابقه بده، تیم بلک کت و لیدر گروه جئون جونگ کوک که خیلی قویه و شما باید شکستشون بدین.امروز میخوام خودی نشون بدید پسرا"
همه با صدای بلند جواب دادند.
"_چشم آقای هانگ"
"_آفرین پسرا حالا تا زمان مسابقه خودتون رو گرم کنید!"
گفت و به سمت جایگاه مربی حرکت کرد.
همه شروع با نرمش کردند.
تهیونگ روی زمین نشست و به خیره سمت جینا گفت:
"_جینا پاهای منو بگیر!"
جینا با خوشحالی به سمت ویکتور پرواز کرد و پاهای جمع شده ویکتور رو گرفت.
ایدن با چشمای خشمگینش به سمتش خواست حرکت کنه، که کمرش توسط سونهان گرفته شد.
سونهان سرشو نزدیک پسر عصبی کرد.
"_اروم باش جیمین"
جیمین غرید.
"_تقاص کارتو پس میدی کیم تهیونگگ"
"_به به پسرا بلخره دیدمتون"
با صدای جئون، سونهان کمر ایدن رو ول کرد.
تهیونگ با دیدن جونگ کوک، از جاش بلند شد و باعث شد جینا زمین بخوره و آخی بگه.
"_جئون جونگ-کوک"
جونگ کوک لبخند پوزخند داری زد و دست تهیونگ رو گرفت و فشار داد.
"_کیم ویکتور"
و به سمت جیمین قدم برداشت.
لبخند ملیح که پوزخند کمی توش بود،دست ظریف جیمین رو گرفت و نوازش کرد.
"_پارک ایدن"
جیمین لبخند زورکی زد و سعی کرد دستشو از حصار جونگ کوک بیرون بکشه.
"_جئون از دیدنت خوشحالم، حالا میشه دستمو ول کنی؟"
"_البته"
و دست جیمین رو ول کرد.
تهیونگ به سمت جیمین رفت‌ و خواست دستشو دور کمرش حلقه کنه که پسرک قدمی سمت جونگ کوک برداشت.
تکخند عصبی کرد.
"_میخوای انتقام بگیری؟"
جیمین به تهیونگ چشمکی زد.
جونگ کوک با دیدن جیمین که سمتش می اومد،دستشو دور کمرش حلقه کرد.
"_دلم برات تنگ شده بود فرشته"
جیمین لبخند اجباری زد.
"_منم ج-جونگ،جونگ کوک"
تهیونگ با عصبانیت به سمت کوکمین قدم برداشت.
"_جئون دستتو از روی مال من بردار!"
ابرو هاشو بالا انداخت.
"_واقعا؟"
تهیونگ،جیمین رو محکم کنار زد و یقشو گرفت.
و غرید:
"_نمیشنوی چی میگمم؟"
ایدن با دیدن عصبانیت تهیونگ، بازوش رو گرفت.
"_ولش کن وی"
تهیونگ دوباره توی صورت جونگ کوک غرید:
"_اگه یکبار فقط یکبار دیگه دستت به چیزی که مال منه بزنی، هر چی دیدی از چشم خودت دیدی جئون"
جونگ کوک پوزخندی زد و دستاشو بالا برد.
"_چشم کیم ویکتور"
یقشو ول کرد و دست جیمین رو محکم گرفت و از سالن بیرون اومدن.
جیمین سعی کرد دستش رو از حصار تهیونگ بیرون بکشه،ولی نتونست.
"_ولم کن کیم تهیونگ"
تهیونگ دستش رو ول کرد و توی صورتش داد کشید.
"_که مثل هرزه ها بری تو بغلششششش"
جیمین متقابلا داد زد.
"_من هرزه نیستممممم"
"_این کارت هرزگی نبود،نه؟"
و خواست بره که جیمین یقشو محکم گرفت و لباشو روی لبای تهیونگ کوبید.
لباشو با خشم میبوسید.
همکاری نکرد.
با همکاری نکردن، لباشو برداشت.
با بغض که همچنان غرورش هم بود، لب زد:
"_رفتن تو پیش اون دختره، کار خوبی بود؟"
تهیونگ دستشو توی موهاش کرد و کشیدشون.
راست می‌گفت.
خودش هم پیش اون دختره بود و اجاره لمسش رو داده بود.
"_جیمین؟"
جیمین دستشو روی دست تهیونگ برد و از روی موهاش برش داشت.
"_صد دفعه گفتم موهاتو نکش!"
تهیونگ با چشمای متاسف که غروری هم توش قاطی بود،لب زد:
"_منو ببخش!"
قطره اشکی از چشماش ریخت.
با دیدن قطره اشکی از چشماش، لعنتی به خودش نثار کرد و با شستش اشکش رو پارک کرد‌.
"_می دونی که اشکات نقطه ضعف منن"
"_منو ببخش تهی........"
با احساس لباش، حرفش نصفه موند.
لباشو این سری اروم میبوسید.
دستشو سمت کمر پسرک برد و نوازششون کرد.
جیمین یکی از دستای تهیونگ توی دستش قلاب کرد،و لب پایینش رو بین لباش گرفت و مکید.
یونا که با بی حوصلگی و دوربین به دست به سمت سالن حرکت می‌کرد،با دیدن بوسه ویمین جیغ بلندی کشید‌.
"_گایززززز ویمیننن دارن همو میبوسننننننن"
با صداش،همه بیرون اومدن و با دیدن بوسشون،دوربین هاشون رو گرفتند و شروع کردند به عکس گرفتن.
با احساس نفس تنگی جیمین لب هاشو برداشت.
جیمین با دیدن بقیه سرشو توی گردن تهیونگ برد.
"_وی"
تهیونگ لبخندی به خجالت پسرکش زد.
"_بیبی خجالتی!"
یونا بالا و پایین پرید و جیغ جیغ کنان گفت.
"_دیدینن میدونستم ویمین ریلههه"
تهیونگ بدون توجه به یونا، دستشو زیر پای جیمین برد و بغلش کرد.
جیمین سرشو توی گردن تهیونگ قایم کرد.
تهیونگ با اخم به بقیه نگاه کرد‌.
"_چیه؟بس نیس. برید کناررر"
با صداش همه با ترس به سمت سالن حرکت کردند.
جینا با دیدن جیمین توی بغل کراشش جیغی از عصبانیت زد و به سمت سالن حرکت کرد.
جونگ کوک با پوزخند به ویمین نگاه کرد و زیر لب گفت:
"_میدونستم باهمید"
"_کی باهمن؟"
با صدای عشقش سمتش برگشت و دستشو دور کردنش حلقه کرد.
"_منظورم ویکتور و ایدن"
نامجون لبخندی زد و روی لبای پسرکش بوسه زد.
"_بریم برای پیروزی بعدی؟"
جونگ کوک لبخندی زد.
"_بریم"
و به سمت سالن برای مسابقه حرکت کردند.

The end

های انجل ها
حالتون چطوره؟
امیدوارم از این وانشات لذت برده باشید.
اگه بد شد شرمنده
ووت فراموش نشه💋
I purple you^-^

Vimin book🤍✨️Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin