Part 4

157 36 0
                                    

مشغول درس و حرف شدیم که یه دفعه دیدم توی کلاس پر از موش شده اقای وارنر کلی داد و بیداد کرد و با بچه ها از ازمایشگاه سریع رفتن بیرون .
د.ا.د هری
با فلورا هم گروه شدم . دختر جذابیه . می خواستم باهاش بیشتر اشناشم . همینطور تو فکر بودم که یادم افتاد باید به لویی علامت بدم . بهش علامت دادم و بعد بوومممببب کلاس پر موش شد .
د.ا.د لویی
منتظر علامت هری بودم نمیدونم چه مرگش شده که علامت نمیده . دیدم داره علامت میده سریع دکمه رو فشار دادم .
*فلش بک *
هری - لویی! یادت نره هااا سریع دکمه رو بزن - باشه !! فقط تو زود علامت بده ! - اوکی پس به رابرت بگو حواسش به اقای وارنر باشه! - اوکی .
*پایان فلش بک*
د.ا.د فلورا
وای خدا من خیلی از موش میترسسسمممممم . تا موشارو دیدم داد زدم و از کلاس رفتم بیرون بقیه هم از کلاس اومدن بیرون دنبال راشل گشتم و رفتم پیشش . راشل داشت با خودش میگفت : حتما بازم خرابکاری اوناس اهههه زنگ زیست رفت . گفتم - چی؟ خرابکاری؟ کیا؟ - اااا تو کی اومدی!!!؟ خرابکاری هری و دارودستش دیگه !!! - واقعااااا!؟!؟!؟ - اره مگه نمیبینی چه نیششون بازه .
یه نگاه به دورو ورم کردم و هری و دوستاشو دیدم که دارن میخندن . اون پسره رابرت و اون یکی پسره که توی کلاس بود هم بودن . به راشل گفتم - نگاه کن دارن مثل بز میخندن من ذهره ترک شدم با این موشای لعنتی !!!!

"End of part 4"

The First Look (Persian H.S)Where stories live. Discover now