Part 3

195 35 0
                                    

د.ا.د راشل
من درس زیست رو خیلی دوست دارم . فلورا کنارم نشسته بود . چند دقیقه بعد دارودسته هری اومدن و نشستن ته کلاس . اقای وارنر وارد کلاس شد . اقای وارنرمعلم زیستمونه و خیلی خوب و باحاله . اقای وارنرشروع کرد به درس دادن . وقتی درس دادنش تموم شد گفت - خب ! حالا میخوام برای هر کدومتون یه هم گروهی انتخاب کنم .
واییییییی خدایا من دوباره با جرمی هم گروه نشم . جرمی بچه خرخون کلاسه .
السا با دیوید , رابرت با راشل و فلورا تو هم با هری .
وایییی باورم نمیشه رابرت هم گروهی من شد . خیلی خوشحالم .
د.ا.د فلورا
رفتم سمت هری و اروم نشستم یاد حرف راشل افتادم که گفت : هری لات مدرسس و قابل اعتماد نیست. یکم ترسیدم . اما هری بلافاصله روبه من کرد و خیلی صمیمی گفت - چه خبرا ؟ من هول شدم و گفتم - بد نیستم . هری - خوبه که با یه دختر هم گروه شدم !! من هیچی نگفتم و فقط نگاش کردم . دوباره گفت - اسم من هریه . - خوشبختم منم فلورا هستم . اقای وارنر - خب بچه ها با هم گروهی های جدیدتون اشنا شدید . کار ازمایش تون رو شروع کنید .
راشل با رابرت هم گروه شده بود براش خوش حال شدم . همینجوری مشغول درس و حرف شدیم که یه دفعه ........
"End of part 3"

The First Look (Persian H.S)Where stories live. Discover now