Part 7

182 26 0
                                    

تو فکر بودم که دیدم بچه ها دارن میان طرف ما . ناتالی - قصد اومدن ندارین ؟؟؟؟ هری - من که قصد دارم اگه فلورا یکم سریع تر حرکت کنه . بهش چشم قره رفتم و خیلی سریع راه رفتم هری گفت - گفتم سریع ولی نه دیگه اینجوری ! نینا - بس کنییید .
همه ی بچه ها پیشنهاد ترن رو دادن من میترسم ولی گفتم خوبه و سوار شدیم هری پیش من نشست . هری - میترسی؟ - نه ! - باشه . و بعدم خندید خواستم بگم خنده نداره که یه دفعه ترن شروع به حرکت کرد و من یه جیغ بلند زدم که هری گفت - نمیترسی دیگه . - نه نه نه . حرکتش تند تر شد و من تا اخرش فقط جیغ میزدم و هریم بلند بلند می خندید . بالاخره تموم شد و هری گفت -ترس نداشت که . - هنوزم روحرفم هستم نمیترسم . - پس حتما من جیغ میزدم !!! - ممکنه -پس چه طوره یه بار دیگه سوار شیم ؟ - نه بهتره تنوع داشته باشه . هری خندید و گفت - وقتی میترسی خوشگل تر میشی . و رفتیم پیش بقیه نینا و لویی اسرار داشتن که چرخ و فلک سوار شیم و همه قبول کردن .
توی چرخ و فلک داشتم به ماه که کامل بود و ابرا یکم جلوش بودن نگاه می کردن خیلی زیبا بود. هری اومد کنارم نشست و گفت - خیلی قشنگه نه؟ - اره واقعا زیباست . هری موهامو از رو شونم کنار زد و گفت - مثله تو ! از این حرف و کاراش تعجب کردم . داشت بهم نزدیک میشد چشامو بستم و.....
د.ا.د هری
خیلی خوشگل بود مخصوصا وقتی به جایی خیره میشه رفتم پیشش و گفتم - خیلی قشنگه مثله تو بهش نزدیک شدم و بوسیدمش ولی......
د.ا.د فلورا
چشامو بستم و گرمی لباشو حس کردم و همراهیش کردم ولی خودمو عقب کشیدم و گفتم - هری نمیشه این درست نیست - چرااا؟ - چون ....خب چون ما اصلا همو نمیشناسیم من فقط چند ساعت که تورو دیدم از ساعت 10:03 صبح تا الان ! - ولی من ..... ولش کن .
چرخ و فلک تموم شد و هری منو رسوند خونه سریع خداحافظی کردم و رفتم تو خونه نشستم رو تختم و گریه کردم نمیدونم چرا اینجوری شدم .....
صبح ساعت 11 بیدار شدم واییییی نه چرا ساعت زنگ نزد چرا مامانم بیدارم نکرد .
دیشب حتی لباسامم عوض نکردم .
ماااممااااااننننن؟؟ بااابااااااا ؟؟؟؟؟ کسی جواب نداد اخه امروز یکشنبست سرکار نمیرن که . رفتم پایین توی اشپزخونه که یه یادداشت روی یخچال دیدم چییییی؟ دخترم من و پدرت برای یه سفر کاری به نیویورک رفتیم و مواظب خودت باش!!! 2 هفته دیگه میبینیمت.
اووووففففففف 2 هفته کسل کننده تو خونه تنها .
"End of part 7"

The First Look (Persian H.S)Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora