Part 2

234 34 3
                                    

رفتم پیش راشل تو کافه تریا . راشل - من میخوام برم بوفه چیزی میخوای ؟ - نه مرسی . -باشه پس من میرم زود میام . - باشه . بعد از 5 دقیقه راشل با یه سینی پر از میوه اومد!! راشل - میخوری؟؟ - اگه موزم داره می خورم . - داره!! :) .. با هم شروع کردیم به خوردن . مشغول خوردن بودیم که دیدم راشل داره به طرف در نگاه میکنه . چند تا پسر وارد کافه تریا شدن . نگاه راشل رو دنبال کردم به پسری که موهای قهواه ای روشن داشت نگاه میکرد . پسر توپ بسکتبال رو به طرف دوستش که موهای فرفری و چشمای سبز داشت انداخت و سمت میز ما اومد و به راشل نزدیک شد . راشل - تمرین چه طور بود ؟ - عالی بود . کلاس زیست با همیم ؟ - اره - پس میبینمت !!
پسر دور شد . پرسیدم : این کی بود ؟ راشل- اسمش رابرت . از راهنمایی تو یه مدرسه بودیم . دوستای خانوادگی هستیم . خیلی جذابه !! - انگار از تو خوشش میاد. - امیدوارم . - راستی! اون مو فرفریه کیه؟ - اون؟ اسمش هریه ! پسر لات مدرسس خیلی قابل اعتماد نیست ! - واقعا ؟!؟! - اونطور که بقیه میگن اره !
یکم ناامید شدم ولی هری خیلی جذاب بود . زنگ خورد رفتیم سر کلاس زیست . نشستم رو صندلی راشلم کنارم بعد از چند دقیقه دو تا دختر اومدن پیش راشل .
راشل - فلورا ! اینا دوستای من ناتالی و نینا هستن . باهاشون دست دادم و گفتم - از اشناییتون خوشبختم .! - ماهم همینطور.
بعد از چند دقیقه همون چند تا پسر توی کافه وارد کلاس شدن .
"The end of part 2"

The First Look (Persian H.S)Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora