Part 5

164 30 0
                                    

د.ا.د هری
نقشه خیلیییییییی خوب پیش رفت کلاسو ترکوندییمممم راشل به این کارا عادت داره بیش تر بچه ها عادت داررنننن ولی فلوراااااااا واییییییییییییییییییییییییییی خداااااااااااااااااااااااا چه قدر خنده دار بود کاراش دارم میمیرم از خنده باید از این شوخیا بیش تر باهاش بکنم .
د.ا.د فلورا
اعصابم خورد بود داشتم با راشل حرف میزدم که رابرت اومد پیش ما . راشل گفت - باز تو با هری همدستی کردین ؟ خیلی بچه اید !! رابرت - نقشه ی هری بود . متاسفم اگه ناراحت شدی . راشل - نه مگه نمیبینی چه قد خوشالم . رابرت- حالا این دفعه رو کوتاه بیا . راشل - ولیییییییییی خببب میتونین جبران کنین . رابرت - جدی ؟؟ راشل اره مارو ببرید شهر بازی !! رابرت - باشه بزار برم به هری بگم . راشل - نگاه کن بازم میگه هرییییییی رابرت - خب برم بگم دیگه . راشل - بااااااشششششششههههههههههههههه برووووو
بعد از مکالمه راشل و رابرت ، رابرت رفت پیش هری .
د.ا.د رابرت
ای بابا یه شهر بازیم افتادیم حالا چه جوری به هری بگم !!!
-هری؟ - ها؟! - من یه کاری کردم !! - دوباره چه گندی زدییییی؟؟؟ - اِاِاِاِاِاِاِ آخه مجبور بوووددممم .. - چییییییییییی؟؟؟ - برای جبران به راشل گفتم میبریمشون شهر بازی !! - چیییی؟ جبران چیی؟ - اخه از دستم ناراحت بود که کلاسو بهم ریختیم - حالا کیا هستن فلورا هست؟؟؟ - اره فقط راشل و فلورا هستن - باشههه قبوله . - یه خبراییی هستاااا - پروووو شدیییی دوبارهههههه؟؟؟ - باشه بابا اَه ! کی بریم اصلا - امروز بعد از مدرسه - اوکی پس برم بگم - برووو بدوو زود باش .
رفتم پیش راشل و فلورا گفتم - حله هری قبول کرد امروز بعد از مدرسه میریم . راشل - نه تورو خدا می خواست قبول نکنه. ولی امروز خوبه نظر تو چیه فلورا . -خوبهههه . رابرت - پس بعد از ظهر میبینمتون.

"End of part 5"

The First Look (Persian H.S)Where stories live. Discover now