Part 20

64 16 9
                                    

روز ها به کندی گذشتن و بالاخره آخرین روز موندنش توی ژاپن رسید. سه شب قبل، بعد از اون سرچ و جواب ناخوشایندی که دریافت کرد، دنبال راه حلی توی سایت ها گشت و نتیجه‌‌ش این شد که بعد از خوندن مقاله‌ها و دیدن ویدئوی انما*، تا یک قدمی بیخیال شدن رفت و میخواست قید سکس رو بزنه. هرچند درست از فرداش شروع کرد به رعایت رژیم غذایی و خوردن سبزیجات بیشتر و آب فراوون. حالا هم بعد از کلی کلنجار رفتن با خودش، چهار ساعت قبل از پروازش اومده بود دراگ‌ استور* تا وسایل همون انما‌ رو بخره که سه روز پیش عمرا نمیخواست بهش تن بده و این در حالی بود که حداکثر تا یک و نیم ساعت دیگه باید به هتل برمیگشت. ولی سونگمین میترسید وقتی به کره برگشت فرصتش پیش نیاد، پس از همین زمان خالی کوتاهی که گیر آورد استفاده کرد تا چیزهایی که برای قرار فرداش نیاز داره رو تهیه کنه.

(* انما: دوش مقعدی)
(* فرق دراگ‌ استور و داروخونه توی ژاپن اینه که دراگ استور داروهای بدون نسخه، لوازم آرایشی، بهداشتی و حتی خوراکی میفروشه و شبیه هایپر مارکته. درحالی که داروخونه فقط با نسخه پزشک دارو میده.)

یه سبد از ورودی برداشت و ماسکش رو بالاتر کشید تا کسی نشناستش. بعد بین قفسه ها گشت زد تا کالاهای مورد نظرش رو پیدا کنه. محصولات مراقبت پوست و مو رو خودش داشت، پس بدون اینکه وقتش رو سرشون تلف کنه از جلوشون رد شد و سراغ بخش‌های بعدی که محصولات جنسی بود رفت.

نامحسوس به اطرافش نگاه کرد تا مطمئن شه کسی حواسش بهش نیست و با استرسی که ناخوداگاه بهش دست داده بود، به قفسه نزدیک تر شد. انواع ابزارهای مختلف برای انما با سایز های موجود بود و سونگمین یه پوآر انمای مسافرتی با سایز متوسط برداشت و مطمئن شد که سرنگش به اندازه‌ی کافی نرم و انعطاف پذیر باشه. بسته‌ش رو توی سبدش انداخت و سریع از اون قسمت فاصله گرفت. قرص های مختلف تقویت قوای جنسی و اسباب بازی‌ها رو رد کرد و با تردید جلوی قفسه‌ی کاندوم ها ایستاد. نمیدونست توی برنامه‌ی یونگ‌کی برای فرداشون سکس هم هست یا نه ولی برای اینکه بهش پیشنهاد سکس بده و ازش بخواد با خودش کاندوم بیاره هم زیادی خجالتی بود. ترجیح میداد هرچی که لازمه رو خودش بدون هماهنگی بخره؛ حالا چه یونگ‌کی هم با خودش بیاره یا نه... جلو‌تر رفت و یه برند مرغوب بدون طعم، رنگ و لوس‌بازی‌‌های دیگه انتخاب کرد.

"اما کدوم سایز؟!"

سوالی بود که از خودش پرسید و سعی کرد سایز دوست پسرش رو حدس بزنه. هرچند این کار غیر ممکن بود! آهی از این خجالت مسخره‌ کشید و در حالی که میدونست قراره دو تا بسته بلااستفاده بمونه از هر سایزی یه بسته رو توی سبدش انداخت.

ردیف مقابلش، قفسه‌ی مخصوص لوب و کرم های افترکر بود و اونقدر تنوع داشت که نمیدونست کدوم رو انتخاب کنه.

Myday PresidentWhere stories live. Discover now