عیسی مسیح

68 16 0
                                    

تمام مدت در اشتباه بودیم. اشتباه کردم. از عمق وجودم شادم که کارآگاه جانگ متوجه اشتباه شد.
پارک چانیول به عنوان یه فرد اسکیزوفرن از افسردگی هم رنج می‌‌برد. اسکیزوفرنی علائمش رو از بیست‌‌وپنج سالگی نشون می‌داد. درست زمانی که کیم بکهیون تازه گم شده بود و آقای پارک چانیول هنوز بیست‌و‌شش ساله نبود.

به‌محض ناپدید شدن کیم بکهیون ، پارک چانیول زمان سختی رو گذروند ، استرس و شدیدتر شدن افسردگیش باعث شد رفته رفته به جنون برسه.
کیم هه‌این عامل اصلی بود که سرآشپز رستوران ژاپنی ایته‌وون که اتفاقا خیلی هم توی کارش ماهر بود به دیووانگی برسه و عقلش رو از دست بده.

طبق گفته همین فرد وقتی بکهیون با گذشت چندسال به دیدنش رفته و خبر داده که به زودی با چانیول ازدواج می‌کنه ، تصمیم گرفته حبسش کنه تا سرعقل بیاد و فکر رابطه با پسرها از سرش بیرون بره.
حبسی که پس از هفت ماه ، حتی بعدتر از قتل مادر خونده‌ش به دست همون مرد سبب مرگ ناگوارش شد.
من زیاد توی نوشتن این چیزها ماهر نیستم. همین الانش هم چشمام پر از اشکه اما دلم می‌خواد بگم چانیول با وجود بیمار بودنش سرنخ‌های قوی‌ای داده بود. اگه یکم بیشتر به حرف‌هاش توجه کرده بودم...

پارک چانیول از رابطه شکرآب کیم بکهیون و مادرش گفته بود اما بخشی از اون داستان خیالاتی بود که آقای کیم توی مغزش فرو کرده بود تا به هیچ‌ وجه لو نره.

کسی که بکهیون رو توی نوجوونی آزار می‌داد و سرآشپز رد چنگال داغش رو روی گلوی دوست جوونش دیده بود کیم هه‌این بود نه هان هیوجو. جدا شدن مادرخونده و پدرخونده‌ی کیم بکهیون اصلا به همین دلیل بود و ای‌کاش زودتر فهمیده بودم.

حتی جای جسد بکهیون رو می‌دونست چون آقای کیم از موقعیت خطرناک این پسر سوءاستفاده کرده بود و سعی داشت تمام تقصیراتش رو به گردنش بندازه.
نقشه‌ش بی‌نقص بود. هیچ‌کس متوجه نمی‌شد بکهیون رو حبس کرده باشه اما خانم هان حدس زد و حتی تا مغازه به دنبال پسرش گشت. این دلیلی بود که هه‌این رذل اول چانیول رو به آپارتمان زنِ سابقش فرستاد تا خودش وارد شه و هیوجو رو بکشه. برای همین هیچ نشونه‌ای از درگیری وجود نداشت. به اون سبب چانیول حتم داشت خودش خانم هان رو کشته.

آقای کیم که احتمال نمی‌داد دستگیر شه ، به لطف کارآگاه به زندان افتاد و در مقابل خودم به تک‌تک گناهاش اعتراف کرد. شاید احساس عذاب وجدانش در ناخودآگاه باعث شد به خواب ، عیسی مسیح رو ببینه و با گریه همه چیز رو تعریف کنه.

البته یه جای کارش ایراد داشت ، چانیول هرگز قبول نمی‌کرد بکهیون رو کشته و حاضر بود هرکاری برای اثباتش انجام بده. می‌گفت مادر خونده‌ی بکهیون رو کشته اما حتی این کار رو نکرده بود. انگار فقط توی مغزش کیمِ بی‌خاصیت رو بارها سلاخی کرده بود. هه‌این هم برای رد گم کنی قلب پسر رو بیرون اورد و توی یخچال خانم هان قرار داد تا خودش تبرئه شه.

در رابطه با چانیول بگم ، وقتی دادگاه به قتل کیم بکهیون متهمش کرد دیگه عقل و منطقی براش باقی نموند. خودش رو با لباس تنش از درخت گیلاس زندان دار زد.

و خداوندگار از تمامی تقصیرات ما بگذرد. آمین.

ຯ࣪.Cherry🍒𓍯Where stories live. Discover now