مثل همیشه با شنیدن صدای آلارم صبحگاهیش بی حوصله دستشو برای پیدا کردن گوشیش روی تخت کشید و بعد از نگرفتن نتیجه از جاش بلند شد و ایندفعه سعی کرد با چشماش دنبال گوشیش بگرده.
پس از چند دقیقه بیوقفه گشتن بلاخره گوشیش رو از زیر تخت بیرون کشید و آلارمی که مثل دارکوب روی سرش میکوبید رو خاموش کرد.
سعی کرد دوباره آرامش رو به خودش هدیه بده و به آغوش گرم رخت خوابش برگرده اما با یادآوری غرغرای سونبهاش تصمیم گرفت از جاش بلند شه و برای رفتن به سرکارش آماده شه هرچند بی میل بود.
بعد از یک دوش کوتاه آب سرد وقتی که حالش بهتر شد و کمی حوصلهاش برگشت برای خوردن صبحانه به سمت آشپزخونه قدم تند کرد اما وقتی برای درست کردن صبحونه حوصلهای درون خودش ندید ترجیح داد فقط یک شکلات تلخ و قهوه بخوره._یعنی میشه خدا یک روز یکی رو برام بفرسته که هر روز برام صبحونه درست کنه تا از گشنگی نمیرم؟
همونطور که با خودش زیر لب غر میزد به سمت اتاق رفت و سعی کرد بدون توجه به معدهی خالیش برای رفتن به سرکار آماده بشه.
انقدری سرگرم آماده شدن و درست کردن موهاش شده بود که گذر زمان از دستش در رفته بود و برای همینم الان توی ترافیک در حال کندن پوست لباش بود و از استرس کم مونده بود فرمون ماشین رو گاز بگیره
بعد از بیست دقیقه گیر کردن توی ترافیک بلاخره تونست خودش رو به محل کارش برسونه
با تمام سرعتش توی اداره پلیس میدویید تا به اتاق کارش برسه
بعد از رسیدن به دم در اتاق کارش با نفس حبس شده در اتاق رو با احتیاط باز کرد
با دیدن خالی بودن اتاق نفس عمیقی کشید و با خیال راحت وارد اتاق شد
با خوشحالی از سر نبودن سونبهاش و با اشتیاق پروندههای امروزش رو چک کرد اما این خوشحالیش حتی یک دقیقه هم طول نکشید تا در باز شد و سونبهاش با لبخندی که خبر خوبی نمیداد وارد اتاق شد_جیسونگ شی میبینم که باز دیر اومدی
جیسونگ رسما از جاش پرید و بعد از یک احترام نظامی و تعظیم تا کمر خواست از روش نرم کردن دل سونبهاش استفاده کنه
_کیم سونبهنیم شما که میدونید چقدر ترافیکا سنگین شده نه؟
مرد میانسال خندهای از سر رضایت بخاطر اذیت کردن پسر داد و به سمت میزش قدم برداشت و پروندهای که دستش بود رو روی میز جیسونگ قرار داد
_ایندفعه رو ازت میگذرم، این یه پروندهی جدیده، یه آقایی که مالک زمینای زیادی توی سئول محسوب میشه ادعا کرده که گروگان گرفته شده و از اونجاییم که بارها اومده و درخواست شکایت کرده همچنین پارتی های سنگینی که داشته مجبوریم به این مورد رسیدگی کنیم، بهمون لطف میکنی اگه گردنش بگیری جیسونگا
جیسونگ با دقت به حرفهای سونبهاش گوش داد و بعد پروندهی زیر دستش رو با دقت خوند
_خودش کجاست؟
YOU ARE READING
Silent star
Fanfictionمینهو پسری که به ناچار کارهای خلافی رو که پدرخواندهاش ازش میخواد انجام میده و درنهایت در آخرین ماموریتش به طرز عجیبی توسط یک پلیس گرفتار میشه ... کاپل : مینسونگ ، هیونلیکس ، چانمین ژانر : رمنس ، جنایی ، پلیسی نویسنده : رابین