توی کل مسیری که به عمارت ختم میشد به این فکر میکرد که قراره جواب پدرخواندش رو چی بده و همینم عصبیش میکرد.
کرایه تاکسی رو حساب کرد و با تردید داخل حیاط بزرگ عمارت قدم بر میداشت.
قبل از اینکه به اتاق خودش برگرده ترجیح داد به آقای بنگ سر بزنه قبل از اینکه آقای بنگ احضارش کنه، بعد از دریافت اجازهی ورودش توسط آقای بنگ، وارد اتاق شد._بلاخره اومدی
مینهو تعظیم کوتاهی کرد و طبق معمول به زمین خیره موند
_دیشب خونهی یکی از دوستام بودم
آقای بنگ چند ثانیه خندهی بلندی سر داد و سرش رو از روی تاسف تکون داد
_میدونی که وقتی دروغ میگی اعتمادم بهت کمتر میشه؟ اونوقت به نظرت چه اتفاقی میفته؟
مینهو با تعجب به آقای بنگ نگاه کرد
_دروغ نگفتم
آقای بنگ از پشت میز بلند شد و عکسایی که توی دستش بود رو روی سینهی مینهو کوبید
_از کی تاحالا با پلیسا میچرخی؟
مینهو تمام عکسای توی دستش که شامل قرار خودش و جیسونگ توی کافه و ملاقات تصادفیشون توی بار میشد نگاه کرد، از عصبانیت دستاش میلرزید و عکسها بین دستاش رو به مچاله شدن میرفتن.
_برای من آدم گذاشتین؟
آقای بنگ سمت میزش برگشت و با لحن به ظاهر مهربون همیشگیش ادامه داد
_برداشت بد نکن، بلاخره باید حواسم به پسرم باشه نه؟
مینهو چند ثانیه چشماش رو روی هم گذاشت و سعی کرد مثل همیشه عصبانیتش رو کنترل کنه
_اونطور که فکر میکنید نیست برخورد ما کاملا اتفاقی بوده
_ولی تو گفتی دوستته
_اینکه با کی دوست باشم یا نه فکر نکنم به شما مربوط باشه
آقای بنگ که کمکم نگاهش رنگ خشم میگرفت دستاش رو روی میز قفل هم کرد و ادامه داد.
_چطور میتونی همچین چیزی بگی وقتی پسرم...
_من پسر تو نیستم و توهم پدر من نیستی، من فقط یه وسیلهام تا تو به خواسته هات برسی و در عوضم بهم امکانات و مکان دادی، رابطهی ما فقط و فقط بخواطر رسیدن به خواسته هامونه نه چیزی غیر از این پس انقدر توی مسائل شخصی من دخالت نکن همونطور که من دخالت نمیکنم
مینهو نزاشت حرف پیرمرد رو به روش به اتمام برسه و خشم تموم سالهایی که توی وجودش شعله ور بود رو به یک بار با صدای بلندش به مرد رو به روش نشون داد
آقای بنگ که از دیدن این روی مینهو کمی متعجب به نظر میرسید، بعد از گذشت مدتی از جاش بلند شد و با صدای بلند خطاب به مینهو جواب داد
YOU ARE READING
Silent star
Fanfictionمینهو پسری که به ناچار کارهای خلافی رو که پدرخواندهاش ازش میخواد انجام میده و درنهایت در آخرین ماموریتش به طرز عجیبی توسط یک پلیس گرفتار میشه ... کاپل : مینسونگ ، هیونلیکس ، چانمین ژانر : رمنس ، جنایی ، پلیسی نویسنده : رابین