تمام مسیری که به خونهی جیسونگ ختم میشد رو اشک ریخته بود و توی سرمای هوایی که بیشتر میشد قدم زده بود، تنها کسی که میتونست کنارش باشه جیسونگ بود، میدونست که جیسونگ هم حال خوبی نداره اما در حال حاضر تنها کسی که میتونست آرومش کنه تنها دوست صمیمیش بود
همونطور که گونه های خیس از اشکهاش رو پاک میکرد، نگاهی به خودش داخل آینهی آسانسور انداخت، چشمهاش قرمز بودن و گونههاش بخاطر سرما گل انداخته بودن، صد در صد این وضعیت خوبی برای دیدن دوستش نبود اما چاره چی بود؟
کلید زنگ در رو فشرد و چند ثانیه طول کشید تا جیسونگ درو باز کنه
موهاش بهم ریخته بود و چشماش گود افتاده بود، هیونجین با یک نگاه میتونست بفهمه که پسر کل شب رو بیدار بوده و برای لحظه ای از اینکه انقدر بی پروا به اینجا اومده بود خودش رو سرزنش کرد
جیسونگ با دیدن هیونجین توی اون وضعیت برای لحظهای خشک شده به پسر نگاه کرد تا زمانی که قدرت تکلمش برگرده_هیونجین...خوبی؟
هیونجین سرش رو به نشونهی مثبت تکون داد و به تبعیت از جیسونگی که کنار میرفت، وارد خونه شد
جیسونگ در رو رسما هل داد و به دنبال هیونجین، روی کاناپهی وسط پذیرایی نشست_هیون چیشده؟ این چه وضعیه؟
هیونجین نگاهی به برگههای پخش و پلای روی میز و لپتاپ روشن جیسونگ روی میز انداخت و نگاهش رو به پسر داد
_کار داشتی؟
جیسونگ کلافه لپتاپ رو بست و دستهای سرد هیونجین رو بین دستهای سرد خودش گرفت
_گفتم چیشده؟
هیونجین نفس عمیقی کشید و چند ثانیه لباش رو روی هم فشار داد تا بغضش رو قورت بده، اما در آخر با صدایی که لرزش خفیفی داشت شروع به صحبت کرد
_مینهو همه چیز رو به فلیکس گفته، باهام قطع رابطه کرد
ناگهان اخم شدیدی روی صورت جیسونگ نشست و نگاهش رو از هیونجین گرفت
_اون باید میزاشت خودتون حلش کنید، باهاش صحبت میکنم
جیسونگ خواست از جاش بلند شه که هیونجین دستشو کشید و مانعش شد
_اون حق داشت، من لایق بدتر از ایناش بودم، من انتظار داشتم بزنتم انتظار داشتم کلی حرف بارم کنه اما هیچی نگفت و این...بیشتر منو میشکنه
جیسونگ به چهرهی هیونجین که حالا کمی اشک توی چشمهاش جمع شده بود نگاه کرد و پسر رو به آرومی توی بغل خودش کشید و ضربههای ملایم به شونهاش زد
_تو لایق این اتفاقا نبودی هیونجین، تو لیاقتت این نبود که دوستی به بدی من داشته باشی تا تورو به همچین مسیری بکشه، با خودم چی فکر کرده بودم که ازت خواستم کمکم کنی؟
YOU ARE READING
Silent star
Fanfictionمینهو پسری که به ناچار کارهای خلافی رو که پدرخواندهاش ازش میخواد انجام میده و درنهایت در آخرین ماموریتش به طرز عجیبی توسط یک پلیس گرفتار میشه ... کاپل : مینسونگ ، هیونلیکس ، چانمین ژانر : رمنس ، جنایی ، پلیسی نویسنده : رابین