با حس سرمای شدیدی که تنش رو به لرزه مینداخت چشماش رو به ناچار باز کرد و متوجه در باز تراس شد که از دیشب نبسته بودش
بی حوصله از جاش بلند شد و مدتی روی تخت بیحرکت موند، ناگهان با یادآوری اتفاقات شب گذشته، سردرد دوبارهای به جونش افتاده بود.
از جاش بلند شد و به سمت تراس قدم برداشت، بدون توجه به لباس نازکش و هوای سرد، به دیوار کنار دستش تکیه زد و به بیرون نگاه کرد، هوا ابری بود و این برای مینهو یعنی داشتن یک روز مزخرف دیگه
در تراس رو بست و به سمت سرویس بهداشتی قدم برداشت، نمیخواست بیشتر از این درگیر افکارش بشه، باید زودتر همه چیز رو مرتب میکرد،
سعی کرد با کمک یک دوش کوتاه اینکارو انجام بده اما حالا یک ساعتی میشد که زیر دوش آب به حرف های دیشب جیسونگ فکر میکرد، اون پسر لعنتی از ذهنش بیرون نمیرفت، تا لحظهای که خوابش ببره و از لحظهای که بیدار میشد بهش فکر میکرد، به بغضی که توی صداش بود به تلاشی که برای قانع کردن مینهو میکرد، ذهنش آرامش نداشت.
لباس هاش رو توی چند دقیقه پوشید و موهاش رو بی دقت خشک کرد،
همونطور که گوشیش رو برای بار هزارم توی این مدت چک میکرد تا شاید پیامی از سمت جیسونگ دریافت کرده باشه، سمت در ورودی قدم برداشت که ناگهان با صدا شدنش توسط منشی پدرش متوقف شد._قربان
مینهو گوشیش رو داخل جیبش برگردوند و با اخم محوی سمت مرد برگشت
_بله
_پدرتون میخوان شما رو ببینن
نفس عمیق پسر نشون از استرس و البته خشم همیشگیش به خواطر پسرِ بنگ خطاب شدن میداد
بدون حرف دیگه راهش رو به سمت اتاق پیرمرد کج کرد و قدم هاش رو تند کرد
چندین تقه به در زد و بعد از دریافت اجازه از جانبش، وارد اتاق شد و اولین چیزی که توجهش رو جلب کرد چهرهی گرفته و اخم های توهم رفتهی پیرمرد بود_مشکلی پیش اومده؟
_دیشب...کجا بودی؟
مینهو از سوال ناگهانی و لحن عصبی پیرمرد کمی تعجب کرد اما سعی کرد به آرومی جوابی سرهم کنه
_جای خاصی نبودم
پیرمرد خنده ای کرد و به آرومی از جاش بلند شد
_قرار بود دیگه دردسر درست نکنی مینهو
مینهو اخم محوی روی پیشونیش نشست و با نزدیک شدن پیرمرد نگاه کرد
_من دردسر درست نکر..
با سیلیای که به صورتش برخورد کرد باعث شد حرفش نصفه نیمه بمونه و حالا سرش سمت دیگه هدایت شده بود
یقه هاش اسیر دست بنگ شد و حالا با شدت توسطش تکون داده میشد_گفته بودم شر پلیسه رو کم کن
مینهو بعد از اینکه تونست موقعیت رو تحلیل کنه دستش رو روی دست بنگ گذاشت و سعی کرد اون رو متوقف کنه
YOU ARE READING
Silent star
Fanfictionمینهو پسری که به ناچار کارهای خلافی رو که پدرخواندهاش ازش میخواد انجام میده و درنهایت در آخرین ماموریتش به طرز عجیبی توسط یک پلیس گرفتار میشه ... کاپل : مینسونگ ، هیونلیکس ، چانمین ژانر : رمنس ، جنایی ، پلیسی نویسنده : رابین