امروز رو میتونستن به عنوان مزخرف ترین روز برای جیسونگ اختصاص بدن، همه چیز به همدیگه قاطی شده بود، از پیدا شدن جونگین گرفته تا ناراحتی هیونجین ازش و تهدید شدنش توسط بنگ... همه چیز براش جدید بود
فلش بک*
_حقیقت رو بهش بگو، اون قرار نیست چیزیو لو بده
مینهو با تردید به جیسونگی که منتظر شنیدن حرفی از سمتش بود خیره شد و لعنتی به خودش و پلیس رو به روش فرستاد
_خیلی خب، اگه قراره بری همه جا جار بزنی و با یه دستبند تشریف بیاری همین الان از اینجا برو
جیسونگ چشماشو برای ثانیه ای روی هم گذاشت و بعد بیتوجه به سردردی که بیشترم شده بود با عصبانیت به مینهو توپید
_قرار نیست با دستبند و هر کوفتی بیام، فقط بگو توی اون خراب شده چه اتفاقی افتاد و جونگین اینجا چیکار میکنه
مینهو نفس عمیقی کشید و نگاهی به چانگبین انداخت تا از گفتن حرفش مطمئن بشه و ادامه داد
_همه چیز از وقتی شروع شد که جونگین تحقیقاتشو راجب پرونده پدرخواندم شروع کرد، جونگین حضوری اونو دید و تهدیدش کرد که اگه اعتراف نکنه مدارکی که پیدا کرده رو لو میده، بنگ هم از من خواست جونگین رو سر به نیست کنم و مدارکی رو که پیدا کرده نابود کنم حتی خودش هم چند بار زیر کتک گرفته بودش، آخرشم به بهونه اینکه مدارکارو نابود کردم جونگین رو پیش خودم و چانگبین مخفی کردم تا بلای دیگه سرش نیاره و الانم نمیدونه پیش منه، همهی حقیقت همینه
مینهو قدمهای آرومشو به سمت جیسونگی که همچنان نزدیک به خورده شیشه ها ایستاده بود و دست جونگین رو سفت گرفته بود برداشت و در عین حال متوجه اخم محوی که روی پیشونیه جونگین نشسته بود شد، اون نمیتونست همهی حقیقتو بگه اونم به کسی که تازه دیده بود و نمیدونست توی سرش چی میگذره
_چطور تونستین باهاش همچین کاری کنین؟
جیسونگ به سمت جونگین برگشت و با لحن غمگین و آرومی خطاب بهش ادامه داد
_چرا جونگین؟ حداقل باید به من ....
حرف جیسونگ با به صدا در اومدن زنگ گوشیش نصفه موند
با سماجت اشکاش رو کنار زد و بلافاصله با دیدن شماره هیونجین تماس رو وصل کرد_هیونجین
_جیسونگ حالت خوبه؟
_خوبم، چیشده؟
هیونجین با کمی مکث جواب داد که جیسونگ میدونست دلیلش چیه، سعی داشت ناراحتیشو توی صداش نشون نده اما موفق نشد و هیونجین بلاخره فهمیده بود
_فکر کنم چریونگ و یونجون دوربین کار گذاشتن، زودخودتو برسون اداره، به آقای کیم هم بگو
YOU ARE READING
Silent star
Fanfictionمینهو پسری که به ناچار کارهای خلافی رو که پدرخواندهاش ازش میخواد انجام میده و درنهایت در آخرین ماموریتش به طرز عجیبی توسط یک پلیس گرفتار میشه ... کاپل : مینسونگ ، هیونلیکس ، چانمین ژانر : رمنس ، جنایی ، پلیسی نویسنده : رابین