You're my way

166 22 23
                                    

صدای ضربه‌های آروم به در توجه پیرمرد رو از روی برگه‌های رو به روش گرفت و به سمت در داد

_بیا تو

به محض اینکه اجازه‌ی‌ ورود رو داد، منشی پارک سراسیمه وارد اتاق شد و سمت میز بنگ قدم برداشت

_قربان..

بنگ نگاهی به مرد جوون انداخت و اخم محوی روی چهره‌ش نشست

_تونستی چیزی پیدا کنی؟

منشی پارک لحظه‌ای مردد به پیرمردی که داشت سیگار برگش رو روشن میکرد نگاه کرد، گوشی‌ای که از چریونگ و یونجون پیدا کرده بودن رو روی میز پیرمرد گذاشت و بعد برگه‌هایی روی میز گذاشت که لوکیشن شخص پشت خط رو نشون میداد

_یک خونه‌ی قدیمی توی حومه‌ی شهره، ساکنینش چند سالی میشه اونجارو ترک کردن، اما لوکیشن شخص پشت خط اونجا بوده

پیرمرد سرشو به نشونه‌ی فهمیدن تکون داد و برگه هارو چک کرد

_تونستی بفهمی کی اونجارو اداره میکنه و کی پشتشونه؟

مرد جوون نیم نگاهی به پیرمرد انداخت و نفس مضطربی کشید

_افسر هان جیسونگ

برگه‌ی دیگه‌ای شامل پیشینه و اطلاعات شخصی جیسونگ رو روی میز گذاشت و ادامه داد

_توی بخش جرایم خشونته، مثل اینکه از همون اول داشته روی این پرونده به صورت پنهانی کار میکرده، و درمورد کسی که دوربین هارو کنترل میکرده

ذره‌ای مکث کرد و بعد برگه‌ای حاوی اطلاعات هیونجین روی میز گذاشت

_هوانگ هیونجین، حتی موفق شده بود سیستممون رو هک کنه، توی بیمارستان مرکزی کار میکنه و دکتر سرشناسیه

پیرمرد با شنیدن اسم‌های آشنای اون دوپسر اخمی کرد و پکی به به سیگار برگش زد

_به اون مینهوی احمق گفتم کار اون پلیس لعنتیو زودتر تموم کن تا صد راهمون نشده، اونا تا همین الانم مدارک زیادی جمع کردن، فعلا نمیتونم کارشونو تموم کنم

مرد جوون با شنیدن اسم مینهو استرس دوباره به جونش افتاد، مردد بود تا این خبر رو به بنگ بده و از واکنشش ترس داشت

_دیگه چیزی نفهمیدی؟ مثل اینکه کسی دیگه توی این پرونده دست داشته باشه یا نه

منشی پارک به ناچار عکس هایی که توی پاکت توی دستش بود رو بیرون آورد و یکی پس از دیگری در حالی که توضیح میداد، رو به روی بنگ روی میزش گذاشت

_در مورد اون پلیس، هان جیسونگ. طبق دستورتون ما مدتی اون رو زیر نظر داشتیم، اما چیزی که توی این چندماه توجهمون رو جلب کرد رفت و آمد مشکوکش به یک بار بود

مرد عکس های جیسونگ رو درحال ورود به بار، روی میز جلوی پیرمرد گذاشت

_وقتی یکم بیشتر تحقیق کردیم متوجه شدیم اونجا بار یکی از دوستای آقای لی هستش که از قضا خودشون هم بیشتر اوقات رو اونجا میگذرونن

Silent starWhere stories live. Discover now