P16

1.7K 99 51
                                    






حسی که دارم قابل توصیف نیست .. یه حس تاریک ..یه حالت شووم

اون زخمیه و دلیل زخمش هم منم .. این حسیه که دارم راجبش حرف میزنم

ساعد دستش روی صورتش بود

منتظر بودیم سرمش تموم شه .. لبم و تر کردم .. ترنم .. آتش .. امیر

مثلث بدبختی که توش گیر کردم

مشتم و اینقدر فشار داده بودم که ناخنام تو گوشتم فرو رفته بود

هیچی بدتر از وقتی نیست که بلاخره به خودت میای و میبینی جلو تنها کسی که نباید وا میدادی .. بدجوری وا دادی

انگار تو دنیای آدمای لاشی گیر کردم

خیانت همیشه ناشی از اعتماده .. وقتی ببینی دیگه اون آدم قبل نمیشی

کسی دیگه نمیتونه بهت خیانت کنه

چون دیگه هیچ اعتمادی برات نمونده که خرج کسی کنی

به حدی تو حال خودم بودم که وقتی مزه ی خون و چشیدم فهمیدم دارم لبم و پاره میکنم

کلافه موهام و کنار زدم

آرومم .. یعنی باید آروم باشم

گوشیم و دراوردم .. ساعت پنج صبح بود

تنهایی یعنی همین که گوشیت و روشن کنی ببینی بعد چندین ماه حتی یه پیام هم نداری

خیلی وقت بود اینستام و حذف کرده بودم .. دلم نمیخواست هر لحظه چکش کنم

میخواستم فراموشش کنم

ولی الان باید بدونم کجاست و چیکار میکنه

دوباره نصب کردم .. وقتی پروفایل جدیدش و دیدم یه لحظه انگار زمان ایستاد

قلبم نزد و من یخ زدم

کلی پست و عکس جدید گذاشته بود ..

من چیکاره ی اون خیانت کثیف بودم که همه چی سر من خراب شد

نمی‌دونم ترنم به آتش چی گفته بود که این وسط من آدم بده شدم

ترنم با عشق من خوابید یا به قول خودش عشق من به اون تجاوز کرد

پستارو یکی یکی رد کردم

پستایی که با من گذاشته بود و پاک کرده بود

مشتی دور قلبم پیچید و فشارش داد انگار

گناه من چی بود

چرا طعم تلخ خیانت .. حسی که به امیر داشتم و نتونست بشوره؟

متنفرم ازش ولی هنوزم دوسش دارم

این چه حس مزخرفیه که درگیرشم .. مطمئن نیستم چیه

فقط میدونم از بازنده بودن خسته شدم

بازی که هیچ وقت شروعش نکردم و باید هرچه زودتر تمومش کنم

باید این مثلث بدبختی و بشکنم .. به یکی دیگه تجاوز شده من این وسط دارم تاوان پس میدم

یکی دیگه تجاوز کرده .. من و دارن شکنجه میدن

وقتشه اضلاع این مثلث دوباره کنار هم قرار بگیرن .. ولی این دفعه با نقش های متفاوت

این دفعه قرار نیست فرار کنم







عشقای من ممنون میشم اگه نظر واقعیتون و تا اینجای داستان بهم بگین .. حتی اگه نظر منفی هم دارین خوشحال میشم راجبش بدونم و اینکه دوست دارین ادامه ی این داستان چجوری باشه

این پارت بیشتر جنبه نظر سنجی داره برای همین کوتاهه

دوستتون دارم

ادامه دارد ...

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Apr 21 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

برادر زاده وحشی من Where stories live. Discover now