سلام قشنگا واندر ام پارت جدید اینجاس .
امیدوارم ازش لذت ببرید و منتظر نظر هاتون هستم .
بوس پس کله هاتون واندر"➖➖➖🫐
« من بهت هشدار داده بودم بک خودت گوش نکردی. »
بکهیون از حرفها و رفتار چانیول گیج شده بود و لحظه بعد با اتمام حرف اش رها شد . هیچ کنترلی روی خودش نداشت و تعادلش رو از دست داد . چشم هایش را بست و خودش رو برای هر لحظه برخورد به زمین آماده کرد اما چانیول به دستش چنگ زد و کشیدش به سمت بالا . لب هاش رو محکم روی لب های بکهیون کوبید . با بی قراری شروع به بوسیدن پسر کرد . وحشیانه لب هاش رو گاز میگرفت و میمکید . انگار که این کار باعث میشد خشمی که در دلش شعله ور بود خاموش بشه . با دندون نیشش فشاری به لب پایینش وارد کرد و لحظه بعد طعم گس آهن تو دهن جفتشون پخش شد .
لب پایین بکهیون از بوسه وحشیانشون پارهشده بود و خون ازش به راه بود اما پسر بزرگتر بدون اهمیت دادن بهش دست هاش رو دور گردنش چانیول حلقه کرد و خودش رو به سمت بالا کشید و روی پاهاش قرار گرفت . سرش رو پایین برد و این دفعه خودش کسی بود که فاصله لب هاشون رو از بین می برد و لب های گوشتی پسر رو می بلعید .
با چنگ زده شدن موهاش توسط چانیول سرش به عقب پرتاب شد اما پسرقدبلند سرش رو نزدیک تر برد و نذاشت اتصال لب هاشون قطع بشه. زبونش رو وارد دهان پسر بزرگتر کرد و دور تا دور دهانش رو مزه کرد . بکهیون یکی از دست هاش رو که پشت گردن پسر قرار داشت روی بدن پسر کشید و یقه لباس مرد رو چنگ زد ، خودش رو جلو کشید . جنگی بین لب هاشون به راه افتاده بود . هرکس سعی میکرد کنترل بوسه رو پیش ببره و اون یکی رو مطیع خودش کنه .
لحظه بعد چانیول به گردن بکهیون چنگ زد و اون روی تخت پرت کرد . دست های بکهیون رو بالای سرش قرار داد و روش خیمه زد . سمت پسر خمشد و انگشت شصتش روی لب خونین پسر کشید . فشار سطحی وارد کرد و انگشتش وارد دهان پسر کرد . سرش نزدیک صورت بکهیون برد و نوک بینیش روی گردن پسر کشید تا دم گوشش ادامه داد با صدایی که کمی خش دار شده بود کنار گوش پسر زمزمه کرد .
« من بهت هشدار دادم بکهیون »
انگشتش از دهان بکهیون خارج کرد و تا امتداد سینه های پسر کشید . رد خیسی انگشتش به جا مونده بود و برق میزد . زبونش به لاله گوش پسر کشید و مک عمیقی بهشون زد . سر بکهیون به سرعت سمتش کج شد تا اون رو از خودش دور کنه . قلقلکش میومد اما چانیول به گردن پسر چنگ زد و ثابت نگه اش داشت . مک دیگه ای به پشت گوش پسر زد و بوسه های ریزی تا گردن پسر کاشت .
رد بوسه های چانیول روی گردنش داغ بودن و باعث شده بود حسابی احساس گرما بکنه اما همون جور که حرارت از اون لب ها میبارید خوشنت و پریشونی هم همراهش بود . بکهبون از سلطه طلبی پسر بدش نمیومد اما بوسه های چانیول حس آشوبی پسر رو بهش منتقل میکردن . چانیول پریشون و کلافه بود و این رو به خوبی میفهمید . از بوسه های خشن پسر عصبانیتش رو حس میکرد .
YOU ARE READING
Twisted love
Fanfictionبکهیون پسری بی بند بار و ساده ای که در کالیفرنیا زندگی میکنه بکهیون دیابت داره و از صبح تا شب کار میکنه که خرج زندگیش رو در بیاره یه روز بکهیون از دوستش میشنوه که هرکس با عضو ارتش ازدواج بکنه خدمات بیمه درمانی بهش داد میشه چانیول تازه عضو ارتش شده...