Chapter 10

527 127 76
                                    

سلام قشنگا واندر ام پارت جدید اینجاس .
امیدوارم ازش لذت ببرید و منتظر نظر هاتون هستم .
بوس پس کله هاتون واندر"

➖➖➖🫐

« من بهت هشدار داده بودم بک خودت گوش‌ نکردی. »

بکهیون از حرفها و رفتار چانیول گیج شده بود و لحظه بعد با اتمام حرف اش رها شد . هیچ کنترلی روی خودش نداشت و تعادلش رو از دست داد . چشم هایش را بست و خودش رو برای هر لحظه برخورد به زمین آماده کرد اما چانیول به دستش چنگ زد و کشیدش به سمت بالا . لب هاش رو محکم روی لب های بکهیون کوبید . با بی قراری شروع به بوسیدن پسر کرد . وحشیانه لب هاش رو گاز می‌گرفت و میمکید . انگار که این کار باعث میشد خشمی که در دلش شعله ور بود خاموش بشه . با دندون نیشش فشاری به لب پایینش وارد کرد و لحظه بعد طعم گس آهن تو دهن جفتشون پخش شد .

لب پایین بکهیون از بوسه وحشیانشون پاره‌شده بود و خون ازش به راه بود اما پسر بزرگتر بدون اهمیت دادن بهش دست هاش رو دور گردنش چانیول حلقه کرد و خودش رو به سمت بالا کشید و روی پاهاش قرار گرفت . سرش رو پایین برد و این دفعه خودش کسی بود که فاصله لب هاشون رو از بین می برد و لب های گوشتی پسر رو می بلعید .

با چنگ زده شدن موهاش توسط چانیول سرش به عقب پرتاب شد اما پسرقدبلند سرش رو نزدیک تر برد و نذاشت اتصال لب هاشون قطع بشه. زبونش رو وارد دهان پسر بزرگتر کرد و دور تا دور دهانش رو مزه کرد . بکهیون یکی از دست هاش رو که پشت گردن پسر قرار داشت روی بدن پسر کشید و یقه لباس مرد رو چنگ زد ، خودش رو جلو کشید . جنگی بین لب هاشون به راه افتاده بود . هرکس سعی می‌کرد کنترل بوسه رو پیش ببره و اون یکی رو مطیع خودش کنه .

لحظه بعد چانیول به گردن بکهیون چنگ زد و اون روی تخت پرت کرد . دست های بکهیون‌ رو بالای سرش قرار داد ‌و روش خیمه زد . سمت پسر خم‌شد و انگشت شصتش روی لب خونین پسر کشید . فشار سطحی وارد کرد و انگشتش وارد دهان پسر کرد . سرش نزدیک صورت بکهیون برد و نوک بینیش روی گردن پسر کشید تا دم گوشش ادامه داد با صدایی که کمی خش دار شده بود کنار گوش پسر زمزمه کرد .

« من بهت هشدار دادم بکهیون »

انگشتش از دهان بکهیون خارج کرد و تا امتداد سینه های پسر کشید . رد خیسی انگشتش به جا مونده بود و برق میزد . زبونش به لاله گوش پسر کشید و مک عمیقی بهشون زد . سر بکهیون به سرعت سمتش کج شد تا اون رو از خودش دور کنه . قلقلکش میومد اما چانیول‌ به گردن پسر چنگ زد و ثابت نگه اش داشت . مک دیگه ای به پشت گوش پسر زد و بوسه های ریزی تا گردن پسر کاشت .

رد بوسه های چانیول روی گردنش داغ بودن و باعث شده بود حسابی احساس گرما بکنه اما همون جور که حرارت از اون لب ها می‌بارید خوشنت و پریشونی هم همراهش بود . بکهبون از سلطه طلبی پسر بدش نمیومد اما بوسه های چانیول حس آشوبی پسر رو بهش منتقل میکردن . چانیول پریشون و کلافه بود و این رو به خوبی میفهمید . از بوسه های خشن پسر عصبانیتش رو حس میکرد .

Twisted loveWhere stories live. Discover now